
۱) آیات قرآن درجهت توسعه وعمق نگاه ما به "اهل کتاب" یعنی کسانی که دارای مکتب الهی هستند ، تاثیر غیر قابل انکاری دارد ، و ما را بدان دعوت نموده است.
۲) بجاست در کنار آیاتی که از فساد و تباهی برخی از اهل کتاب پرده برمیدارد، به آیاتی که نشان از روحیه معنوی و انسانی برخی از آنان نیز میباشد توجه شود. نمونهای از آیاتی که برخی از اهل کتاب بخاطر رفتار انسانی شان ستوده شده اند، از این قرار است:
الف) در رابطه با "امانتدارى"؛ قرآن بدین شکل برخی از آنان را میستاید كه اگر دينارهاى فراوانى به امانت به آنان داده شود به صاحبانش بازمىگردانند: «و مِن اَهلِ الكِتبِ مَن اِن تَأمَنهُ بِقِنطار يُؤَدِّهِ اِلَيكَ». (سوره آل عمران/۷۵)
ب) در رابطه با "برخوردارى از مكارم اخلاقى"؛ قرآن گروهى از اهل كتاب را به سبب برخوردارى از صفت پسنديده "پاسخ بدی را بخوبی دادن" ، ستايش میکند: «اَلَّذينَ ءاتَينهُمُ الكِتبَ... ويَدرَءونَ بِالحَسَنَةِ السَّيِّئَة». (سوره قصص/۵۴)
ج) و نیز "انفاق" دیگر صفت خوب جمعی از آنان است که در قرآن فرمود: «و مِمّا رَزَقنهُم يُنفِقون». (قصص/۵۴)
۳) در نهج البلاغه آمده؛ امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر که عازم مصر بود و مصر جایگاه زیست اقوام و نحل و مکاتب دینی گوناگون بوده، میفرمايد:
"مردم، دو دسته هستند يک دسته [ مسلمان و] برادران دینی شمایند ، و دسته ديگر [ گرچه مسلمان نیستند] اما همانند شما در مخلوق خدا بودن هستند؛ النّاسُ صِنْفان؛ إمّا أَخٌ لَكَ فيالدِّيْنِ أو نَظِيرٌ لَكَ في الخَلْق. (نامه/۵۳)
این نگاه امام اول شیعیان در بین ما شیعیان و کشورهای اسلامی با هم کیشان خود و نیز با کشورهای غیر اسلامی مغفول مانده است!
۴) به تعبیر بلند قرآن اگر مجاهدان دینی و انسانی نباشند شرائط زیست برای دیگر ادیان هم فراهم نمیشود. و مهم دراین آیه،کلمه "الناس" است که آمده تا کسی مجاهدان را منحصر به مسلمانان نکند، چنین فرمود؛ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ .. اگر مجاهدات مردمان نبود چیزی از کلیسا و بِیَع و مساجد باقی نمیماند.( حج/۴۰)
چرا که ظالمان درظلم خود، نسبت به هر اتحاد و انسانیت و معنویتی،حساس و هراسناک هستند!
اینجاست که سزاوار است همانطوریکه در بنرهای منصوب در شهر نجف دیده میشود، از مجاهدتهای بزرگ فرزندان اسلام قدر شناسی شود که نمونه آن شهیدان سلیمانی و ابومهدی مهندس است.
۵) سفر جناب پاپ به عراق و ملاقات با آیت الله سیستانی یک اتفاق بسیار پر جاذبه ای است که انظار مذهبیون و سیاسیون جهان را به خود جلب نموده تا جاییکه خبر مهم و اول جهان در این روزها بشمار میرود.
این ملاقات تاثیرات مهمی میتواند داشته باشد؛
یکم) ازسویی شرح صدر وتوسعه ی دید مرجعیت شیعه رامیرساند که باچه دور اندیشی واخلاق محمدی (ص) وسیره علوی (ع) پذیرای بزرگترین رهبر مسیحی جهان میشود. و این پذیرش ملاقات در عصری رقم میخورد که میبینیم؛ داعش به اتهام شرک، گردن میزند و بر باور و روش غلط و ظالمانه خود پا میفشرد و پشت پرده مورد حمایت ارتجاع منطقه! و حکومتهای استبدادی است!
و نیز در عصری که میبینیم برخی از افراد سیاست زده چگونه بر استخوان رقبای سیاست خود هم رحم نمیکنند! در وادی رقابت به همه بایدهای اخلاقی، آتش میکشند!
دوم) این سفر و ملاقات تاثیر بر عراق و شکل گرفتن هم زیستی بهتر بین طوایف دینی واقوام محلی خواهد داشت، از مسلمان و مسیحی، شیعه وسنی وایزدی و کُرد و ... و طبیعتا از سوی دیگر از روشهای تند و تیز اعتقادی و رفتاریی که برخی مسلمانان نسبت به "اهل کتاب" دارند، خواهد کاست.
سوم) این اتفاق تاریخی میتواند تاثیرات منطقهای هم داشته باشد. منطقهای که سوریه وعراق مدتهاست درآتشی که حکومتهای استبدادی شعله ور کرده اند میسوزد و نیز اختلافات در مانند لبنان جدی ترشده.
چهارم) این ملاقات میتواند بر سیاستمداران جهان غرب دراتخاذ روشهای مناسب برای تعامل و دوری از جنگ و ارعاب و اتهام نسبت به جهان اسلام تاثیرگذار باشد.
بله، ادعای حاکمان عرب؛ برجدایی دین از سیاست است اما تاثیر دین و باورهای دینی رانمیتوان درجهان تعاملات سیاسی نادیده گرفت. همانطوریکه جدیت ورود مذهبیون در سیاست قابل انکار نیست. نمونه آن رای قابل توجه مذهبیون آمریکایی در انتخابات اخیر امریکا به ترامپ است.
۶) امید است که این برنامه زیبای تاریخی که در پرده نمایان آن گفتگوی ادیان بین دو زعیم دینی است،درپس آن؛کمک به هم زیستی بهتر و دوری از جنگ و آتش و ویرانگی است، مورد استقبال گروههای تندرو نیز قرار گیرد و خدای نخواسته دستاوردهای آن را به خاطر مسائل جناحی و شخصی و سیاسی داخلی تخریب نکنند.
۷) یک جمله و جمله آخر ؛ "زعیم نجف"، درس زعامت میدهد.
هادی سروش