قطران تبریزی متولد شادباد مشایخ در نزدیکی شاه گولی تبریز، شاعر قرن پنجم؛ هم دوران با ناصرخسرو بود.

عصراسلام: در مورد محل تولد قطران، نظرات مختلفى ارائه شده است، اما خود شاعر در بیتى از اشعارش ولادت خود را به شادى آباد که از قراى نزدیک شهر تبریز است، نسبت داده است، آنجا که میگوید:
خدمت تو هم به شهر اندر کنم بر جان غم
گر چه ایزد جان من در شادی آباد آفرید
یک قرن پیش از آنکه شعر دری در اصفهان و کرمان و شیراز سر برآورد، قطران و نظامی و خاقانی صدها شاعر دیگر در آذربایجان و آران، همزمان با خراسان، شعر فارسی را به شکوه رسانده بودند.
شعر قطران، آیینه تاریخ است. او علاوه بر زلزله تبریز یک واقعه بزرگ را روایت کرده است: حمله ترکان غز به آذربایجان و از آن به عنوان بلایی بزرگ برای ایران یاد نموده است.
قطران شاعر ملی مقاومت ایران است. نکته مهم در شعر قطران ، ایرانیت غلیظ و ایرانگرایی کیخسروانه ی اوست . قطران از ایران و گذشته باستانی ایران به نیکی یاد می کند و از ضعف ایران مینالد. قطران آیینه تاریخ آذربایجان در قرن حساس پنجم است که آذربایجان و آران مدام توسط غز ها مورد حمله و تاراج قرار می گرفتند. شعر او به درستی نسبت تاریخی آذربایجان را با غزها (اجداد عثمانی ها و همین آقای اردوغان) روشن می کند. قطران، بلای ترکان غز را مایه ویرانی ایران میداند:
اگرچه داد ایران را بلای ترک ویرانی
شود از عدلش آبادان چو یزدانش کند یاری
(دیوان قطران ،ص ۱۹۷ ، در ستایش امیر آذربایجان)
صدها نمونه از این هجوهای تند علیه غزها در شعر قطران می توان یافت. او همچنین بسیار از شکوه گذشته ایران یاد میکند. همچنین تواتر استفاده از کلمه ایران در شعر قطران تبریزی ، ارزش تاریخی دارد. همچنین او قصیدهای در توصیف ساسانیان سروده است.
البته گفتن این مسائل به معنی ارتجاع به عصر پیش از اسلام نیست . لطف ذکر این مسائل این است که هر یادکردی از ایران باستان معنی اسلام ستیزی و میل به احیای دین باستان نمی دهد . بلکه در مقابل بیگانگان مهاجم هر ایرانی وطن دوستی لاجرم از روی فطرت انسانی خود ، به آب و خاک و گذشته آن هم تفاخر می کند و هم با اشاره به گذشته می خواهد زمینه تحریف تاریخ و سلب هویت ملت خود را از مهاجمین بگیرد. از این روست که آذربایجان که همواره مطمع نظر بیگانگان بوده ، یک شعر ملی گرا و بیگانه ستیز و باستانگرا را به عنوان یک مکتب مقاومت ادبی در خود پرورش داده است. از قطران تا شهریار.
در مسلمانی او تردیدی نیست. او را در تذکرهها حکیم نامیدهاند که در ایران پس از اسلام جز بر اندیشمندان اهل قبله به کار نمی رفت. نشست و برخاست او با ناصر خسروی فاطمی مذهب، حدس شیعه بودن او را نیز به ذهن متبادر میکند.
رضا شیبانی
***
در مورد کتابهاى بجا مانده از قطران تبریزى، مؤلف کتاب «سخن و سخنوران» به آثار زیر اشاره نموده است.
۱ـ دیوان شعر، مشتمل بر قصائد و ترجیعات که اهم اقسام آن است و رباعیات و غزلیات که به نسبت کم است و نسخ آن به اختلاف از سه هزار تا ده هزار بیت را در بر دارد و این نسخه آخرین در همین زمان جمع شده و حاصل چندین دیوان و جنگ است لیکن بعضى در صحت نسبت تمام آن ابیات به قطران شک دارند و مسلم است که پارهاى از محتویات آن اثر قریحه قطران نیست.
۲ـ لغت فارسى، که در بعضى از نسخ فرهنگ اسدى نام آن آمده و مؤلف کشفالظنون آن را به عنوان «تفاسیر فى لغه الفرس» یاد کرده و چنانکه از مقدمه فرهنگ اسدى بر میآید لغتهاى مشهور را متضمن بود..
۳ـ قوسنامه، که به گفته دولتشاه آن را به نام امیر محمد بن قماج که در روزگار سنجر والى بلخ بوده نظم کرده است و صحت این روایت مورد تردید بلکه بطلان آن مسلم است»
در مورد لغت نامه فارسى که بوسیله قطران تبریزى، تألیف شده بود، اسدى طوسى(اواسط قرن پنجم ق) در مقدمه «لغت فرس» خود، که آنرا در آذربایجان و براى شاعران این مرز و بوم به رشته تحریر درآورده بود، مینویسد: «دیدم شاعران را که فاضل بودند و لیکن لغات پارسى کم مىدانستند، و قطران شاعر کتابى کرد، و آن لغتها بیشتر معروف بودند»
و اسدى، سپس به نحوه نگارش لغت نامه فرس پرداخته و مینویسد: «به هر لغتى گواهى بود از قول شاعرى از شعراى پارس»
متاسفانه برخلاف لغتنامه فرس اسدى طوسى، که امروز در دسترس است، از لغت نامه قطران، اثرى موجود نیست، در حالیکه از جمله قدیمترین لغتنامههائى است که تاکنون به نگارش درآمده است. تا جائیکه شاید بتوان گفت اسدى طوسى، در نوشتن «لغت فرس» نیم نگاهى نیز به لغت نامه قطران تبریزى، داشته است.
در مورد سال وفات قطران تبریزى، بدیعالزمان فروزانفر به نقل از مجمعالفصحا، سال وفات او را سال ۴۶۵ ق نوشته است اما در ادامه مینویسد: «از قصائدى که قطران در مدح فضلون و اشارت به بازگشت وى از استر آباد که در زمان دولت ملکشاه ما بین ۴۶۵ و ۴۸۵ واقع گردیده، مىسراید، استفاده میشود که وى پس از سال مذکور هم زنده بوده است.»
«ریپکا» (Rypka) نیز سال در گذشت قطران را «۴۶۵ ق / ۱۰۷۲م»، آورده است.
صاحب «روضهاطهار» قبر قطران تبریزى را در مقبرهالشعراى، سرخاب تبریز نوشته است.
مجید رضازاد عموزین الدینی
تبریزپدیا