از رویِ بیکاری داشتم از تلویزیون یک مستندِ علمی در مورد ژنتیک میدیدم. برنامهی بسیار جذابی بود، که در پارک ژوراسیک ضبط شده بود.
مستندهای خارجی عموماً جذاب و میخکوبکننده هستند. طبیعی هم هست؛ آنها خیلی بیشتر از ما به علمآموزی، و آموزش علم به زبانِ ساده اهمیت میدهند.
مجری از مهمانِ برنامه که یک زیستشناسِ مشهور بود، پرسید: "در زمان دایناسورها هوا خیلی تمیزتر بوده است؟"
دانشمند، دو سه ثانیهای فکر کرد و بعد گفت: "دقیق نمیدانم؛ ولی احتمالا فرق داشته است"
راستَش من قبل از جواب دادنِ زیستشناس، تویِ دلم فوری گفتم قطعا تمیزتر بوده؛ چون اون زمان که ماشین و کارخانه و آدمیزاد نبوده گند بزنه به طبیعت".
ولی وقتی او گفت نمیدانم، خندهام گرفت و با خودم گفتم: ببین؛ فرقِ آدمِ عالِم با آدم جاهِل همینهها. آدمهای دانا مغزِ پُری دارند با دهانی تنگ؛ و آدمهای نادان مغزِ پوکی دارند با دهنهای گشاد. مغز هر چه پُرتر باشد، دهانِ آدم کمتر باز میشود و اظهار نظر میکند؛ و مغز هرچه خالیتر باشد، دهان بیشتر باز می شود و درباب هر چیزی خود را موظف میداند که یک نظری بدهد.
و بعد یاد حرف مایستر اکهارت، عارف مسیحی قرن ۱۳ افتادم که میگفت: "سکوت، شبیهترین چیز به خداوند است".
دکتر_محسن_زندی (روانشناس و پژوهشگر حوزهی فلسفه، دین و اخلاق)