وقتی که انقلاب پیروز شد من جوانی ۲۲ ساله بودم. وقتی، خودم را به عنوان یک جوان ۲۲ ساله در سال ۱۳۵۷ با جوان ۲۲ ساله در سال ۱۳۹۳ مقایسه میکنم دو تفاوت بارز در آنها میبینم. یک تفاوت که گاهی به صورت نادقیقی به آن اشاره میشود و تفاوت دیگر که کمتر به آن میپردازند.
ببینید، به لحاظ آرمانهای اجتماعی و سیاسی جوانان آن سالها آرمانهای اجتماعی و سیاسی بسیار بلندتر و بارزتری داشتند. اما منظور من از آرمانهای اجتماعی-سیاسی، در واقع عدالت، از میان بردن فقر و از میان بردن نوعی جهل عمومی است.
منظورم از آرمان اجتماعی و سیاسی این است. جوان آن سالها بیشتر خود را متعهد میدید که در راه «عدالت گستری» و «آزادی پروری» در جامعه و ریشهکن کردن فقر حرکت کند و در راه رشد فرهنگ عمومی تلاش کند. اما امروزه جوانان ما حساسیت بسیار کمتری دارند، اما به این معنا نیست که آرمان ندارند، امروز آرمانهای جوانان ما اخلاقی شدهاست اما این آرمانهای اخلاقی بیشتر آرمان اخلاقِ فردی هستند و نه اخلاق اجتماعی.
جوان امروز در قیاس با جوان آن زمان فردگراتر و خودگراتر است، اما در جهت دیگر که علم، فهم و قدرت تفکر باشد من هیچ شک ندارم که جوانان امروز ما بسیار جلوتر از جوانانی هستند که هم¬نسل من بودند یا دوران دانشجوییشان در سالهای قبل از انقلاب سپری میشد. جوانان امروز ما بسیار متفکر و ژرفاندیشتر هستند و با فرهنگ جهان و فرهنگ غرب آشناتر و کارآزموده ترند.
اما در این مجال میخواهم مقایسهای هم میان جوانان امروز ایران با جوانان امروز جهان اسلام اعم از حوزه ترک زبان یعنی ترکیه، حوزه عرب زبان یعنی کشورهای عربی و حوزه انگلیسی زبان مانند اندونزی، مالزی، هندوستان و پاکستان داشتهباشم که مواجهه نزدیک با آنان داشتهام.
من امروز میبینم که قدرت تفکر و فریب نخوردن جوانان ما و همچنین استدلالورزی و فلسفهگرایی جوان امروز ما بسی از سایر هم¬نسلانشان در سایر کشورهای جهان اسلام بیشتر است که این مسأله مرا خوشحال و امیدوار میکند که مایل بودم در این مجال به این مسأله اشاره کنم.
مصطفی ملکیان؛ مصاحبه سالهای دانشجویی من، روزنامه ایران