سفر هیات طالبان به تهران و حواشی پیرامون آن، بار دیگر موضوع سیاست ایران در افغانستان را در مرکز توجه قرار داد.
عصراسلام: اما به راستی منافع ملی ایران در افغانستان چیست و سیاست ایران نسبت به افغانستان، دولت افغانستان، طالبان و پروسه صلح افغانستان باید بر چه مبانی استوار باشد، در ذیل به بایستههای منافع ملی ایران در افغانستان اشاره میگردد:
۱. تقویت پیوندهای مشترک در چارچوب نگاه کلان فرهنگی و تمدنی
افغانستان قلب تپنده حوزه تمدنی مشترک ما است، هرگاه از اشتراکات تمدنی سخن میگوییم گویا از موضوعی فانتزی سخن میرانیم و بعد هم ابهامات و بدفهمیهای مشترک به میان میآید، این که فلان شخصیت مشهور فرهنگی و تاریخی ایران را افغانستانیها متعلق به خود میدانند یا از ایرانیها باوجود سالها میزبانی مهاجران ناراحت و دلگیر هستند و بسیاری از افغانستانیهایی که در ایران تحصیل کرده اند، در بازگشت به وطن خود به مخالفان ایران تبدیل شدند، یا این که با تکیه بر تمدن مشترک نمیتوان به سیاست واحد رسید.
باید گفت در مورد پیوندهای مشترک و سیاست مبتنی بر حوزه تمدنی ما چه هزینهای صرف کردیم که حال توقع برداشت و دستاورد داریم، کدام دانشگاه را برای تمدن ایرانی و تمدن خراسان تاسیس کردیم که حال مدعی و طلبکار شدیم؟! تولیدات سینمایی و هنریمان درباره حوزه تمدنی جز چند اثر کم ارزش چه بوده؟! در مورد مهاجران کدام کار عمیق فرهنگی انجام دادیم؟ کدام دانشجو و دانش آموخته افغانستانی را با یک نگاه ناظر بر هویت فرهنگی مشترک پروراندیم، جز این که اکثر اساتید دانشگاه ما یا هیچ نگاهی درباره افغانستان ندارند یا فاقد نگرش تمدنی به دانشجویان افغانستانی هستند و در خوش بینانهترین حالت صرفا نگاه سطحی درباره گذشته تاریخی مشترک دارند که مبتنی بر نوعی تفاخر و نگاه از بالا است؟!!!
یک بار بیایید از این پس بر تمدن مشترک به عنوان محور سیاست ایران در افغانستان تکیه کنبم ، ببینیم محصولاش چه خواهد بود، کاری که البته از عهده یک سفیر و یا وزارت خارجه بر نمیاید بلکه باید کل حاکمیت و ارکان آن از سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و امنیتی برای این هدف بسیج گردند.
۲. افغانستان صلح یا جنگ؟
جنگ در افغانستان، یعنی نا امنی یعنی مهاجر غیر قانونی ، یعنی تولید روز افزون مواد مخدر و پرورش انواع گروههای افراطی و تکفیری و.... صلح در افغانستان یعنی آرامش و ثبات و زمینه ای برای صادرات ایران به افغانستان و سرمایه گذاری و بازگشت مهاجران، کدام به سود ایران است ؟! بیتردید صلح برای ما نعمت و جنگ مصیبت است.
۳. دولت افغانستان یا طالبان
طالبان گروهی است که ماهیت آن صبغهاش و نوع نگرش آن نسبت به ایران و مردم افغانستان مشخص است، بر دولت افغانستان ممکن است نقایص و ایرادهایی زیادی وارد باشد، اما این دولت برآمده از قانون اساسی است که تا حد زیادی تکثر قومی و مذهبی و زیر بنای دموکراتیک را برای اداره افغانستان پذیرفته است برای ایران به عنوان کشوری که پیوندهای ناگسستنی با گروههای اقلیت در افغانستان دارد، بنابراین حفظ قانون اساسی افغانستان برای ایران حیاتی است.
۴. طالبان و امریکا
طالبان اگر هم چون دوره ترامپ، از سوی امریکا پذیرفته شود، تردیدی در ایجاد مناسبات دوستانه با امریکا نخواهد داشت، ضد امریکایی بودن طالبان هم توهم است، ضمن این که امریکا و ایران می توانند افغانستان زا به محل تفاهم و توافق و همکاری تبدیل نمایند و نه محل نزاع، افزون بر این، خروج نیروهای امریکایی از افغانستان یک امر محتوم و قطعی است و خارج شدن امریکا از افغانستان دستاورد و سودی برای ایران نخواهد داشت و چه بسا بسیار هم به سود خود امریکا باشد.
باتوجه به کلیه مواردی که اشاره شد، ایران باید به مشروعیت و اقتدار دولت افغانستان یاری برساند، بر اشرف غنی و دولتش هر ایرادی وارد باشد و هر شیطنتی هم علیه ایران کرده باشند ، آثار و پیامدهای زیانبار ناشی از خلا قدرت در افغانستان به حدی است که ایران باید از دولت جمهوری اسلامی افغانستان فارغ از این که چه کسی بر راس آن است حمایت کند. جامعه مدنی افغانستان و ارزشهای برخاسته از قانون اساسی این کشور از جمله حضور زنان در اجتماع را به عنوان ارزشهایی نزدیک و هم سو با جامعه ایران پاس دارد و از فرصت مذاکره طالبان برای متقاعد کردن آنان جهت کمک به پروسه صلح بهره ببرد.
محمدعلی بهمنی قاجار