ترور ناصرالدین شاه قاجار توسط میرزا رضای کرمانی نقطه عطفی در دوره قاجار بود به نحوی که از آن دوره سلسله قاجار رو به ضعف نهاد.

عصراسلام: روایتی از نحوه غسل دادن و کفن کردن ناصرالدین شاه توسط علی خان ظهیرالدوله که از نزدیک شاهد ماجرا بوده است:
آمدیم خدمت صدر اعظم تقریباً نیم ساعت از شب گذشته اسباب غسل شاه حاضر شده بود. صدر اعظم دو برادر شاه را که عباس میرزای ملک آرا و عبدالصمد میرزای عزالدوله باشند و چند نفر از محترمین و وزرا را امر کرد که برویم و کشته شاه را از توی اتاق بیرون بیاوریم. رفتیم در نارنجستان که در آن آخر باغ شاهی در قسمت شمال رو به جنوب واقع است و ده ذرع تقریباً در صد ذرع عرض و طول دارد و خیلی مزین است و هم برای جشن بر تزیینات آنجا افزوده بودند از آنجا رفتیم در تالار برلیان که آینه کاری و در نهایت آراستگی و زینت است.
من از شدت رقت نتوانستم بروم بالا توی اتاق با جعفرقلی خان قاجار حاجبالدوله پایین پلههای مرمر دم حوض بلور ایستادیم؛ جسد شاه را که بر روی قالیچه گذارده بودند و دورش را همه شاهزادگان و وزرا گرفته بودند از اطاق بیرون آورده بالای پلههای بین دو ستون مرمر گذارده رفتند.
برای رخت کندن هیچ کس نماند جز محمد علی خان امین السلطنه صندوقدار شاه و غلام علی خان امین همایون سرایدار باشی و جعفرقلی خان قاجار حاجب الدوله و شاهزاده حاج فریدون میرزا برادر حاج بهاء الدوله که چون پیرمرد و ریش سفید بود و هم رسم است که سلاطین قاجار را باید قجر غسل بدهد و صدراعظم برای تغسیل حاضرش کرده بود و یک نفر آخوند و حاج حیدر خواصه تراش خود شاه و چند نفر سقای شاهی بادلوهای بلغار که در دست داشتند و من گفتم (سبحان الله فاعتبر و ایااولی الابصار).
(برادر جان بیدار اول و آخر دنیا باش ملتفت باش چه میگویم. آنچه نوشته و می نویسم خودم دیدهام از جمله اخبار یحتمل و الصدق و الکذب نیست و هیچ دروغ ندارد) اول سقاها سنگفرش زمین بین حوض بلور و پلهها را که کفش کن عامه بود چند دولچه آب ریخته شستند بعد حاج امین السلطنه سرداری ماهوت سیاه الماس دوزی را که با هزار آرزو برای پوشیدن در مهمانیهای جشن دوخته بودند و تازه تمام شده بود از تن به در کرد. (لا اله الا الله) تمام رختهای شاه را کند پیراهن شاه نصفش به طوری خونی بود که سفیدی آن اصلاً پیدا نبود.
صندلی خونین ناصرالدین شاه
زخم شاه را درست دیدم همچو دست قضا مهر زده بود که اگر شخص میخواست قراول برود و در کمال دقت قلب را بزند یقینا آنطور نمیزد. جسم شاهرا لخت از بالای پلهها آوردند بر آن زمین که گفتم سقاها شستند گذاشتند، خیلی خیلی سفید و چاق و معتدل. ریشش را هم همانروز صبح برای رفتن بحضرت عبدالعظیم در همین مکان همین حاج حیدر خواصه تراش تراشیده بود.
دیدن زخم شاه که سرخ و خونی بود در آن بدن خیلی سفیدِ بیعیب چشم را بیاندازه متالم میکرد. آن آخوندی که آرزو میکرد تا در راهی که شاه عبور میکرد او را بگذارند بایستد خیلی نزدیک سر شاه با کفش ایستاده و به محض احتیاط از ترشح، عبا و رختهایش را جمع کرده به زیر بغل زده به سقا امر میکرد که بریز و خودش با آواز بلند می گفت به نیت طرف راست و حاج حیدر خواصه تراش جسم شاه را از طرف راست میغلطانید به طرف چپ و یک سقا یک دولچه بلغاری آب میریخت.
خلاصه به طوری که یک گدایی را برحسب قانون و حکم پیغمبر غسل میدهند شاهنشاه مقتدرممالک محروسه ایران را غسل دادند. عجبتر آنکه بقدر قیمت یک کفن هم از آنکه خودش را مالک بر آن می دانست حق نداشت. کفن عضدالملک را آوردند و شاه را کفن کردند....(الملک الله الواحدالقهار . و هوالحی الذی لایموت)
چهار ساعت از شب گذشته از تغسیل و تکفین شاه آسوده شده از صدراعظم اذن خواسته آمدم به منزل.
تاریخ بی دروغ. علی خان ظهیرالدوله
تلخیص و نگارش: امیر آلبرت
تاریخجهان