درهر عصری تعریفی خاص از انسان ایدهآل مطرح میشود، بشری که منش ورفتار، کسب وپیشه او وسبک زندگیاش الگوی رفتاری وآرمان فکریانسانهای آن دوره میباشد.
عصراسلام: چنانچه در عصریونان باستان، انسان فیلسوف واندیشمندی که درباره حقیقت موجودات وعالم بهتفکرپرداخته وازساحت فعل اقتصادی فراتررفته، ودرجشنهای مقدس المپیک پیروز میدان بوده، نمونه انسان ایدهال وآنچه همگان بایداو بشوند معرفی میشد.
درقرون وسطی، مسیحی متعصبی کهپیمان وفاداری باکلیسابسته ودرکسوت شوالیه درآمده، نمونه ایدهآل انسان الگوبود.در نگاه افلاطونی، حقیقت موجودات جسمانی درعالم مثال تقرر داشت، چنانچه موجودات این دنیا سایههای آن حقایق ملکوتی بودند.لذاهرچیزی دراین دنیا حقیقتش درعالم مثالاست که آن حقیقت رامثال شیء میگویند.
به این قیاس درهرعصری الگوی ازانسان مطرح میشود، گویی حقیقت مثالین انسانها میباشد که همه افرادبشر چون سایه تنزل یافته او هستند و درزندگی ورفتارفردی واجتماعی باید چون او بشوند. اما حقیقت مثالین والگوی رفتاری بشر عصرمدرن چیست؟ بشر بورژوا تیپ ایدهآل وحقیقت مثالین انسانها در عصرتجدد میباشد.
عجالتا بحث را به جانب اطلاقات معنایی وتحولات مفهومی بورژوازی نمیبریم. مطمحنظرما دراین وجیزه اشاره به خُلقِ بورژوازی به عنوان روح حاکم برمناسبات اجتماعی انسانها درجوامع مدرن میباشد. سودمحوری دمافزون و شهوتطلبی نامحدود دولازم وجودی انسان بورژوا است. شخصیت آرمانی دنیای امروز انسانی است که سرمایه اقتصادی او درگردشی دائم، سودی دمافزون رابرایش رقم میزند، قدرت خرید اوبالاست، برنبض مد وهماهنگی با الگوهای خرید میباشد. برای آنکه همیشه ازبهترین کالاها استفاده کند مانعی وجود ندارد.
حیات او با قدرت خرید گره خورده.چنانچه خوب نخورد و نپوشد محدود شده. جامعه برای او بازاری بزرگ است، که در رقابتی دائم برای دمافزونی مال وسرمایهاش در تکاپو میباشد. همهچیز برای او درحکم فرصت اقتصادی است. شان درآمدزایی امور برایش مهم است. فی المثل اگر به طبیعت برود، زیبایی مناظرومحیط اطراف انگیزهای میشود برای درآمد زایی او. شایدخانهای قدیمی روایتگر هویت تاریخی مردمان جامعه باشد اما برای او درحکم ملک کلنگیاست که میتواند کیس مناسبی برای بهرهوری مالی باشد.
حتی اماکن مذهبی ازحیث موقعیت جغرافیایی مستعد جذب سرمایه هستند. گرچه مردم قربتالیالله به زیارت میآیند اما حیف است کهازخریدبازار محروم شوند وازخدمات بِرَندها وفروشگاههای زنجیرهای ورستورانها بی نصیب بمانند.حتیاگر منطقِبازار طغیان کندوهویت شهروامکنه مذهبی وتاریخی وهنری را درهاضمه خودببلعد، نشانه توسعهیافتگی وپیشرفت است نه ازخودبیگانگی وتکساحتی.
انسان بورژوا طولِ اَمل وکثرت آرزو دارد.درحسرت خریدو رفاه ودم افزونی سود ومال بهسر میبرد.ردیف فکرش با نیازهای کاذب شهوانی کوک است.شهوت شکم وشهرت ومصرف وفرج اورا دربرگرفته.درچنین فضایی مشخصا سلبریتیها افراد محبوبی هستند.زیرا مصداق عینی انسان بورژوامیباشند. عموما سودای خوانندگی وبازیگری وفوتبالیست شدن را دارند.این گرایش به جهت اهمیت ذاتی ورزش ویا ارزش ماهوی هنرنیست بلکه مناسبترین بستر جهت رسیدن به ارمانهای انسان مثالین مدرن یعنی، شهروندان پولدار ومشهوری که قدرت خریدبالا دارند وموانع تحقق امیال وآرزوهایشان کم است ودر رفاه ومحبوبیت بهسرمیبرند میباشند.
درجامعه مدرن علوم وهنر و ورزش وشغل وحرفه وجایگاه وموقعیتی ایدهآل وطراز میباشد که به افق خُلقِ بورژوازی نزدیکتر باشد.از صنعت مدلینگ گرفته تا پزشکی ومهندسی، ارزش هرکدام به میزان درآمد و قدرت خرید کالای است که برای صاحبانشان دارند. وگرنه در عالم مدرن علم وهنر فاقد ارزش ذاتی است بلکه همه چیز به واسطه اقتصاد وحیث تقییدیه پول و سود و فربهی سرمایه معنا مییابد.
محسن بهرامی