راستش تقلیل ماجرا به حذف «قاتل و وحشی» از جشنواره یا توقیف یک یا دو فیلم، کوچککردن ماجرایی بزرگ است که زیر پوست جشنوارهی سیونهم فجر، پررنگتر از هروقت دیگری، خودش را به رخ میکشد. ماجرای تندادن اجباری به نظارت سلیقهای در کوتاهترین زمان ممکن از ترس هرگز دیدهنشدن. ماجرای ابترکردن موجودی به نام سینمای ایران.
امسال آنچه در پوسته نشانمان دادند قشنگ بود. به حداقل ممکن رساندن تعداد منصوبان دولتی در هیات داوران جشنواره و ژست یک فستیوال سینمایی برگزار کردن، حذف هیأت انتخاب و دیدهشدن همهی فیلمهای ارائهشده برای نامزدی در بخشهای مختلف، و درنهایت، ژست انجام همهی کارها به دست خود سینماگران. اما در عمل، ابتدا یک استدلال آییننامهای نیمی از فیلمهای تولیدشده در سال را به بهانهی اجازهی ساخت نگرفتن از دولت از گردونه خارج کرد، سپس یک هیأت انتخاب در سایه که همان اعضای شورای پروانهی نمایش بودند به قلعوقمع فیلمها پرداختند و این بار در حذف صوری اعضای هیأت انتخاب که گروهی از سینماگران در آن حضور داشتند و حداقل آنها شانس تماشای نسخهی کامل آثار همکاران خود را مییافتند، حتا داوران منتخب را هم امین ندانستند و فیلمی را که از سد شورای ممیزی نگذشته بود، به آنها نشان هم ندادند، که مبادا کسی هوس کند و چیزی از کیفیت فیلم همکارش بگوید، یا در نسخههای اصلاحنشده، چیزی را ببیند که نباید.
همه از توقیفها و کنارگذاشتنها حرف میزنند و من میخواهم بگویم همین شانزده فیلم راهیافته به بخش مسابقه هم نسخههایی سربهراه شدهاند که سینماگر بختبرگشته با علم به اتفاقات گذشته و مرگ تدریجی اثرش در صورت غیبت در رویداد مهم سالیانهی سینما، حاضر شده مخلوق خودش را به قربانگاه ببرد و بابت نمایش اثرش، تحت بازخواست، امضای کتبی بدهد که هر آنچه نظارت سلیقهای خواسته – و به دلیل کمبود زمان، دیگر وقتی هم برای چانهزنی وجود ندارد – بر سر فیلمش بیاورد. کجا تا همین چند سال قبل چنین بود؟ مگر فجر مکانی برای تماشای هر فیلمی که ممکن بود تا ابد در قوطی برود نبود؟
مگر بنا نبود فجر آینهی تمامنمای سینما برای مخاطبانی جدیتر باشد؟ اینکه یکباره عدهای هوس کردند در همان فجر برای خانوادههای بیست ارگان و نهاد هم فیلمها را نمایش دهند، چرا باید دودش به چشم سینما و سینماگر برود؟ اگر بنا به تقلید از کن و ونیز و حذف هیأت انتخاب است، راه تعداد محدود نمایش را هم یاد بگیرید و به چهار پنج نمایش قناعت کنید و مطمئن باشید آن دو سه هزار بیننده ایمانشان جابهجا نمیشود اگر چیزی خلاف خواست شما هم ببینند. این جشنوارهی نظارتی و ممیزی که میراث دوران تازهی مدیریت بر سینماست، فقط دارد عرصه را بر سینما تنگتر و جو را برای بچههای سینما ناامنتر میکند.
سال آینده فجر در شرایطی برگزار میشود که دولت تغییر کرده و مدیران تازهای در رأس کارند، اما تجربهی این دوران سختگیری بر سینما و برگزاری یک فجر ابتر و رسیدن کمترین گزند از سینما به پشت میز نشینان، قطعن زیر زبان دایرهی مدیران سینمایی محدود این دو دهه که از دولتی به دولت دیگر منتقل میشوند، مزه کرده است؛ پس عقبگرد با سرعت بیشتری ادامه خواهد داشت. آیا دوران تازهای از نظارت و سختگیری بر سینمای ایران در راه است؟
یادداشتی از خسرو نقیبی