
عصراسلام: در ارزیابی هر سیاستمدار و فعال اجتماعی باید چند سوال اساسی کرد. از جمله اینکه:
- موضعشان نسبت به مسائل اصلی سیاست (از جمله شکل حکومت، مسله استعمار، مشکل عقبماندگی و شیوهی تحول اجتماعی) چیست؟
- چگونه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی را مفسرند؟
- برای پیشبر کار چه گفتهاند؟
- در میدان عمل چه کردهاند؟
- تاثیر کارشان چه بوده؟
- جایگاهشان در سیر تحول اندیشه سیاسی کدام است؟
برای شناخت افکار سیاسی مهدی بازرگان مدتی کندوکاش کردهام. نتیجه کارم این است که اندیشه بازرگان (که در عرض پنج دهه به رشته تحریر درآمد) چند ویژگی دارد:
اولا - تلاشی برای تجانس و ترکیب جریانهای متفاوت و گاه متعارض فکری حاکم در جامعهی ایران [یعنی تجدد، اسلام و دمکراسی] است.
ثانیا - از روش گفتگوی عقلی به جای سرکوب پلمیک [رایج در ایران] استفاده میکند.
ثالثا - بر استمرار و میانهروی به جای تغییرات ناگهانی، خشن و غیر قابل پیشبینی تاکید دارد.
رابعا - سعی داشته به نوعی زبان مشترک میان جریانهای متفاوت فکری [اسلامی، متجدد و لیبرال] دست یابد.
خامسا - گرایش انحصاری ندارد.
سعید برزین