نیاز بود این حرکت (همایش روسا و دبیران استانهای شورای ائتلاف نیروهای انقلاب) زودتر شکل میگرفت و انشاءالله دوستان این صفوف را برای آینده فشردهتر کنند. ۱۰ سال آینده یکی از دهههای طوفانی انقلاب خواهد بود.
عصراسلام: من اسم دهه آینده را دهه سرنوشت گذاشتهام، البته جنس حوادث دهه آینده با دهه اول انقلاب متفاوت است؛ آن زمان بحث کودتا و ترور و جنگ مطرح بود. دهه آینده مشکلات اقتصادی و نفوذ و جنگ نرم و تهدیدات زیستی و تغییر اقلیم از رویدادهای مهم است. و لذا سختی شرایط و اهدافی که انقلاب دنبال میکند، مشابه همان دهه اول است.
اینکه میگویند دموکراتها آمدهاند و اظهاراتی از این قبیل، بچههای انقلاب و مردم فریب این تبلیغات را نمیخورند. باید امریکا را وادار کنیم که به تعهدات خود عمل کند. ولی خودمان را برای شرایط سختتر و کارهای بزرگتر آماده کنیم.
دوران اینکه هر دولتی آمده فرمان را به دست گرفته و هر طور خواسته کشور را اداره کرده، به سر آمده. دوران کوچک کردن ایران به پایان رسیده. دوران خودسانسوری ما هم باید پایان پیدا کند.
اقدامات چند دولت اخیر، دادِ مردم را بلند کرده است. مردم میگویند نظام برای ما فکری بکند.
علاوه بر اینکه مشکل معیشت، مسکن و تورم وجود دارد، بیاعتنایی به مردم در ادارات و نگاه ارباب- رعیتی به آنها تشدید شده و در حالی که انقلاب با آن روحیات خداحافظی کرده بود دارد دوباره برمیگردد.
دشمنان میخواهند تکلیف ما را تعیین کنند؛ ما هم باید تکلیف آنها را مشخص کنیم و قیامی را در چارچوب گام دوم انقلاب رقم بزنیم. در دهه پیش رو، باید الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را پایهگذاری کنیم، باید الگوی اسلامی اقتصادی، فرهنگی شهرسازی را پایهریزی کنیم.
نیروهای انقلاب با همه قدرت باید به میدان بیایند. دولت آینده باید کارآمدترین دولتی باشد که در طول انقلاب روی کار آمده است. همه نیروهای انقلاب باید در دولت آینده حضور داشته باشند، نه اینکه یک برادر حزباللهی رییس جمهور شود و بیاید بگوید من تیم خودم را دارم و با هر کسی نمیتوانم کار کنم. بعد هم مجلس برای هماهنگی با دولت نمیتواند اکثر وزرای پیشنهادی او را رد کند، مجبور میشویم چهارسال با یک دولت ضعیف کنار بیاییم و آن را تحمل کنیم.
دولت آینده باید کشور را ۲۰ سال جلو بیندازد. دولت آینده باید طوری عمل کند که دشمن تا ۳۰ سال آینده مایوس شود و نتواند در مقابل ملت ما دست به کارشکنی زند. در این دوره آرایش نیروهای انقلاب بسیار مهم است، دیگر در قالب جناح و حزب نمیتوانیم کار کنیم؛ امروز به حرکتی شبیه بسیج دوران انقلاب نیاز داریم تا با تشکیل دولت آینده، هم از عقبماندگیها عبور کنیم، هم آینده انقلاب را بیمه کنیم.
خوشبختانه بیانیه "گام دوم"، مانیفست این حرکتی است که باید انجام شود که خدا آن را به رهبر انقلاب الهام کرد. چندماه بعد از اینکه ترامپ به عرصه آمد، رهبر انقلاب هم با بیانیه گام دوم به مقاومت فعال و مبارزه با این حرکت دشمن برخاستند و قیام شروع شد. سرآغاز آن هم مبارزه با فساد بود که در قوه قضاییه شروع شد. بعد تشییع میلیونی برادر عزیزمان حاج قاسم بود که بعثت عظیمی را شکل داد. بعد هم تشکیل مجلس انقلابی، ادامه این قیام بود.
شرایط امروز مثل سال ۵۶ است، سال ۵۶ نهضت امام آرام آرام شروع شد و خیلیها خبر نداشتند و یا باور نداشتند. ابتدا هستههای کوچک شکل گرفت و در سال بعد یعنی ۵۷ زد و خوردها شروع شد تا اینکه ۲۲ بهمن جمعیت عظیمی به میدان آمد. دفاع مقدس هم اینطور بود؛ ابتدا جمعیت کمی به جبهه اعزام شد تا اینکه در عملیاتهای بعدی، مردم به جبههها هجوم بردند.
همانطور که رهبر انقلاب فرمودند باید طرف را وادار به رفع تحریم کنیم، اما مسئله اصلی این است که بدانیم دشمن تحریم را با خوش بینی رفع نخواهد کرد و ما باید با ابزار مناسب تحریمها را خنثی و آنها را عقب بزنیم.
یکی از مسائل اصلی کنونی کشور، موضوع اقتصاد و تحریم است. نقدینگی مسئله مهمی است که طی سه سال آینده دو برابر میشود، یعنی طی سه سال، اندازه ۵۰ سال پول منتشر میشود. این دریای عظیمی است که وارد اقتصاد کشور خواهد شد. آیا همین مقدار تولید افزایش مییابد تا قیمتها کنترل شود؟ از طرفی ده سال است رشد سرمایهگذاری ما منفی شده و این موضوع فوقالعاده خطرناک است.
مسئله دوم، موضوع امنیت دانست و سومین موضوع «انتقال بین نسلی». نسل اول و دوم انقلاب تا ۱۰ سال آینده بیشتر نمیتوانند نقشآفرینی داشته باشند. در چنین شرایطی نسل سوم و چهارم انقلاب میخواهد در دههای که سختترین دهه انقلاب است، امور را در دست بگیرند. این موضوع مهمی است که باید آنها را توانمند و اماده پذیرفتن مسؤلیتها نمود.
باید طی بیست سال گذشته انتقال بین نسلی انجام میشد، وقتی نمانده است و حالا که این موضوع از بیست سال قبل شروع نشده، باید در همین ۱۰سالی که نسل اول و دوم میتوانند نقشآفرینی کنند انجام شود.
در همه این مسائل مهمی که ذکر شد، هم تهدید وجود دارد هم فرصت. در اقتصاد و موضوع نقدینگی اگر مردم اطمینان کنند که تولید راه میافتد پولهای خود را به سمت سرمایهگذاری سوق میدهند و داراییهای غیر مولد، مولد میشود.
چقدر تذکر دادیم که موضوع بورس را با حساب وکتاب مدیریت کنید و باید پولی که وارد بورس میشود، از آن طرف باید منجر به تولید شود، اما این پول آمد و آنقدر دور خود چرخید که بورس را به این روز انداخت. همه این مسائل، فرصت هستند اما مدیریت بد، آنها را تبدیل به مشکل کرده است.
در موضوع تهدید اسراییل هم برای ما فرصت وجود دارد، چرا که ما از ۳۰ سال قبل در منطقه کار میکنیم و عراق و سوریه و یمن و چند کشور دیگر را به محور مقاومت آوردهایم، کافی است که یک یک کشور دیگر به این محور اضافه شود؛ طومار اسراییل پیچیده میشود.
چنانچه تهدیدها بر فرصتها غلبه کنند، یک حالت برای کشور پیش میآید و اگر فرصتها بر تهدیدها غلبه کند، اوضاع به شکلی دیگر رقم میخورد؛ اگر فرصتها بر تهدیدها غلبه کند، ایران بزرگ اقتصادی شکل میگیرد، یعنی اتحادیه آسیای جنوب غربی آسیا از ۱۵،۱۶ کشور همسایه و بیست و پنج کشور منطقه با هشتصد میلیارد دلار تجارت تشکیل خواهد شد که در این بلوک، پول ایران اعتبار خود را پیدا می کند.
در گام دوم انقلاب، ایران را باید به بزرگی اداره کرد. اگر ایران بخواهد به بزرگی اداره شود، ابتدا هرسه قوه نباید اختلاف داشته باشند و دیگر نباید شاهد دعوای روسای آنها باشیم، بلکه سران سه قوه باید دست به دست هم بدهند و دغدغه آنها ماندن در قدرت نباشد بلکه به فکر مردم باشند و هماهنگ با فرامین رهبر انقلاب حرکت کنند.
پیشنهاد من این است که یک شورایعالی اقتصاد ملی داشته باشیم که در آن شورا هر سه قوه درباره برنامههای بنیادین تصمیمگیری کنند و بعد اجرا شود. بزرگیِ اداره کشور، ابتدا از دولت شروع نمیشود بلکه گام اول، برادری سه قوه است. گام دوم این است که قوی ترین دولت تشکیل شود و همه کاندیداهای انقلابی که اکنون مطرح هستند در دولت آینده حضور داشته باشند.
اگر کسی بیاید که تیم خودش را بیاورد و هفتاد هشتاد درصد نیروهای انقلاب بیرون بمانند، این ظلم بزرگ به انقلاب است. بنابراین باید احساسات و سلیقه های سیاسی را کنار گذاشت و اسیر بازیگران سیاسی نشد. در چهل سال گذشته بسیاری از بزرگان انقلاب توسط بازیگران سیاسی به بازی گرفته شدند.
هر کسی که بهعنوان رییسجمهور آمد، باید از دوگانگی با رهبری پرهیز کند و سیاستهای کلی را محور فعالیت های دولت خود قرار دهد.
امتداد سه قوه انقلابی در جامعه باید بچههای انقلابی در سراسر کشور باشند، این سیستم باید چیزی شبیه بسیج مردمی باشد. از بچههای مسجد گرفته تا احزاب همه باید به این کار کمک کنند. اصلاً مشکلی نیست ۱۰ حزب دیگر هم تشکیل شود، اما همه به این فرایند کمک کنند و در امتداد این سه قوه در جامعه حرکت کنند. در چنین شرایطی چرا نتوانیم با این سه قوه، بیست سی سال کشور را جلو بیندازیم؟
امروز در نیروهای انقلاب سردی وجود دارد، نیروها دچار نوعی ناامیدی شدهاند و آینده برای آنها مشخص نیست، از طرفی، سوءظن در بین آنها هم زیاد شده است. بنابراین باید یک حرکتی را صورت داد. بالاخره یک نفر از بچههای انقلاب، دولت آینده را در دست می گیرد؛ مهم برنامه و کارکرد بعد از انتخابات است.
ما با یک وحدت بهنام وحدت برای رایآوری مواجه هستیم، علاوه بر این به یک «وحدت کبیر» نیاز داریم که بعد از انتخابات باید صورت گیرد و همه نیروها باید پای کار بیایند. من معتقدم اگر اهمیت اعضاى دولت، مقدم بر شخص ريیس جمهور نباشد، به اندازه رییسجمهور مهم است.
در انتخابات ریاستجمهوری یک رأی ما دو رأی محسوب میشود؛ با یک رأی، رییسجمهور را انتخاب میکنیم و با رأی دیگر، رییس دولت را. چرا که اکنون وظایف نخستوزیر و رییسجمهور در یک شخص خلاصه شده است و ما با یک رأی هر دو را انتخاب میکنیم.
حضور در سفر خارجی و سخنرانی کردن، کار سختی نیست، ما در کشور سخنران خوب زیاد داریم. مسئله مهم این است که تعیین اعضاى دولت، به اندازه خود رییسجمهور مهم است.
برگرفته از سخنرانى در همایش روسا و دبیران استانهای شورای ائتلاف نیروهای انقلاب
ایسنا