بالاخره در فضای مجازی فارسیزبان هم نهتنها موضوعات، بلکه تراز و دامنهی نقد مسلمانی در عرصهی عمومی، دارد ناگزیر تغییر میکند. هرچند در جهان مسلمانان نافارسیزبان، روند این دگرگونی مدتها ست جریان دارد.
عصراسلام: دستبهدست شدن سخنان اخیر دکتر سروش دربارهی خشونت ژنتیک اسلام و آرای دکتر مجتهد شبستری دربارهی توصیهای بودن امر و نهی شرعی در ابواب عبادات و برخی سخنان آیتالله حیدری در نقد وثاقت تاریخی متون پایهی مسلمانی همگی بخشی از عوارض بروز یا علایم ظهور همین تغییر ناگزیر موضوع و تراز و گسترهی نقد مبانی مسلمانی در فضای ناپیداکران وب است.
مستشرقان کلاسیک و اسلامشناسان کهن غربی در زمینهی این نقدها صاحبسبک اند، هرچند سبک ایشان امروزه به دلایل علمی در اوساط دانشگاهی منسوخ شده است. علاوه بر ایشان، در خلال یکصدوپنجاه سال اخیر، برخی روشنفکران خلوصگرا یا دینگریز و برخی روحانیان حوزهگریز جستهوگریخته و در محافل خصوصی همین حرفها را میزدند، ولی «به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود.»
این حکایتهای نهفته که دههها و بلکه سدهها در سینهی اوراق گردگرفته خفته بود و گاهی به نجوایی ترسخورده پشت درهای بسته وا گفته میشد، حالا دارد در فضای اینترنت، از بلندگوی نقادی مبانی عقاید مسلمانان، علنی و در تیراژی شمارشناپذیر، از سوی برخی نواندیشان حوزوی و روشنفکران دینی باز طرح و نشر میشود. گویی نقد حال چنین است:
شد آن که اهل نظر بر کناره میرفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
به صوت چنگ «بگویند» آن حکایتها
که از نهفتن آن دیگ سینه میزد جوش
شراب خانگی ترس محتسب خورده
به روی یار «بنوشند» و بانگ نوشانوش
مشابه همان خدمتی که صنعت چاپ در اروپا به بسط و رواج ادبیات رنسانس و جریان علوم مدرن و بعدها فراگیر شدن جنبش رفرم دینی کرد، اینجا و اکنون دارد اینترنت و فضای وب۲ به انواع جریانهای نقد رادیکال راستکیشی اسلامی میکند.
مسلمانان، به اقتفای آداب حفظ جماعت یا به اقتضای مرام ایمانی، بر ناموس مسلمانی غیرت میورزند و آن را از نگاه تیز و جستوجوگر نقادان و عیبجویان و نامحرمان بهیکسان در امان میخواهند و نمیخواهند سنگ بنای دیانت در ترازوی نقد بنشیند و وزن و قدر آن سنجیده شود، مبادا معلوم شود کاستیهایی در کار بوده است و رخنههایی آشکار شود و بخیهای بر کار و بار دیانت بیفتد.
ولی مؤمنان لابد تا کنون با این واقعیت گریزناپذیر هم روبهرو شدهاند که فضای رسانهای جدید امروزه سقف نهانخانههای دیرین و حجاب اسرار کهن را برداشته و نهفتهها و نگفتههای آنها را بر آفتاب افکنده و به صد زبان بر سر هر بازار جار زده است.
فراوانی تولید و توزیع نقد دیانت و آسانی دسترسی مردم به این نقدها را دیگر نمیشود منع کرد یا پیش گرفت. روشنفکران و نواندیشان حوزوی و غیرحوزوی هم پیدا ست نتوانستهاند از این دامنههای موجخیز بر کنار بمانند و دارند یکبهیک دل به دریا میزنند و در این امواج ژرفاشوب غوطه میخورند.
با این همه، مؤمنانی که بر افشای اسرار نهانگاههای دیانت غیرت میورزند، اگر باور دارند که دستشان از حجت تهی نیست، باید دل قوی دارند، چرا که پاسخهای اندیشیده و سنجیده و روشمند به این نقدها هم در همین فضای آشوبناک میروید و میبالد و به صد بیان و زبان تا هر کجا میرود و به دست هر کس میرسد.
این بازار مکارهی مجازی البته فضایی متقارن نیست و برخی آرا که رجعتگرایانه یا مدافعهجویانه یا راستکیشانه به نظر میرسد، ممکن است مشتری کمتری از آرای جسورانه و مرزشکنانهی رقیب بیابد. با این همه، بازی عرضه در این فضا قواعدی کمابیش منصفانه دارد، هرچند بازار تقاضا متقارن و متوازن نیست. باری، صالح و طالح مجالی برابر دارند تا متاع خود را عرضه کنند و دستآخر هم متاع کفر و دین بیمشتری نمیماند.
وانگهی، مؤمنانی که دلنگران گرمی بازار نقدهای رادیکال دین اند که بر قلم و زبان ارباب دیانت و روشنفکری میرود، باید در احوال خویش بنگرند مبادا پا در کفش خدا کرده باشند. «حفظ ذکر» درست مثل «تنزیل ذکر» از افعال اختصاصی او ست. از آدمیان رانده شده از بهشت چه بر میآید جز بحث و نقد و سعیای قرین صفا و مروت، کوششی صادقانه و مجدانه برای ادای سهم وجدان و عدل و عقل در راه تقرب به عدالت و حقیقت از راه کشف و حذف خطا، آن هم به قدر وسع، فارغ از نیتکاوی و ذهنخوانی و تحلیل روانی رقیب؟
سیاه نامهتر از خود کسی نمیبینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود
محمدمهدی مجاهدی