امیدوارم تازه تاسیسها بفهمند اصالت و احترام آن روزهای روحانیت به خاطر دعوت به حق و مهربانی بوده است.
۱- آقا رضای صدر برادر بزرگ امام موسی صدر و یکی از معتبرترین شخصیتهای حوزوی خیلی مقید به نماز اول وقت بود.
یک روز جمعی از تهران به منزلش رفته بودند. موقع نماز طبق عادت خیلیها برای اقامه نماز بلند شدند. آن شب آقای صدر برای نماز اول وقت بلند نشد. به گعده و گفتگو ادامه داد. بعدا پرسیدند چطور شد نماز اول وقت را عقب انداختید؟
گفت در میان مهمانان یکی بود که به نظرم می رسید اهل نماز نیست. نخواستم اذیت ومعذب شود.
۲- همسر شیخ عبدالکریم حائری، (موسس حوزه علمیه قم) سالهای پایان عمرش از دو چشم نابینا و از دو پا فلج شده بود. شیخ عبدالکریم او را به دوش میگرفت و شبها به پشت بام میبرد تا از گرمی هوا اذیت نشود.
به او گفتند: چرا زن دوم نمیگیری، همسر تو که نابیناست!
گفت: چشم ندارد، دل که دارد...