عباس رمزی عطایی (۱۳۰۷ - ۱۳۹۷)تحصیلات نظام و دریایی در ایران، انگلستان و آمریکا. فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی ۵۴ – ۱۳۵۱. محکومیت به زندان به جرم ارتشا و تنزیل درجه ۱۳۵۴. تاریخ مصاحبه: ۱۱ جون ۱۹۸۵
س- شما گفتید که [در دیداری که پس از انقلاب با شاه در مکزیک داشتید] شاه هیچ صحبتی از اینکه نقش خود را در این انقلاب چه جور میدید، به شما نداد. ولی مشاهدات شما از اینکه خودش، شخص شاه، خودش را چگونه مسئول یا غیرمسئول در این انقلاب میدید، چگونه است؟ مشاهدات شما در موقع آن مصاحبهای که با هم داشتید، آن برخوردی که با هم داشتید؟
ج- والله، من اینطور که تشخیص دادم، اعلیحضرت خودش را مسئول نمیدانست. در حالیکه این اشتباه است. همینطور که آدم خوبیهای یک فرد را میگوید، نقاط ضعفش را هم بگوید. این اشتباه است. خودش میدانست که مسئول همهچیز خودش بود. من فکر میکنم ایشان مسئول، خیلی مسئول بزرگی هم بودند در مورد این انقلاب. اعلیحضرت یک کتاب خدمات دارد به این مملکت، واقعا یک کتاب خدمات دارد. ولی حقش نبود مملکت را ول کند. ایشان میدانستند فقط خودشان هستند که تصمیم میگیرند. ایشان میدانند هرکی کاری داشته به خودشان مراجعه میکند. هیچوقت در ایران سلسله مراتب رعایت نشده. نباید ول میکرد. یعنی میدانید، یک دفعه رفتند. ۲۸ مرداد. اعلیحضرت دیگر در حدود شصتسالش بود. دیگر توی آن سیر، میگویند مریض هم بوده. خودش هم میدانسته مریض است. من عرضشان رساندم. گفتم: "میماندید کشته میشدید.”
س- همینطور به ایشان گفتید؟
ج- بله. من همیشه به اعلیحضرت صریح صحبت کردم. فوقش میگفتند آخرین پادشاه ایران برای حفظ تاج و تختش کشته شد. یا ولیعهد را جای خودش میگذاشت، قدرت را میداد دست یک نظامی، ولیعهد را جای خودش میگذاشت.
منتها به دلایلی که نکرد، چرا نکرد؟ من اصلا نمیدانم. برای اینکه من در ایران نبودم. نزدیک هم نبودم. نمیدانم. من معتقدم در این مورد در یک همچین موردی که مملکت ما ازآنجا به اینجا رسیده، هرکسی هرچه میداند، چه خوب چه بد، شما هم خوب نمیتوانید بگویید یک نفر پرفکت است که. یک نفر صددرصد نمیتواند خوب باشد. از صددرصد ۹۹٪ خوب است، ۱٪ بدیهایش است.
من فکر میکنم هرکس هرچه میداند باید خیلیخیلی باوجدان بدون رودربایستی بگوید. برای اینکه ما فردا جوابگوی تاریخ به بچههایمان هستیم. هر نقطهای از تاریخ تجربه است. یکی در گذشته چه شده و چه کرده شده؟ چه بر مملکت ما گذشته؟ و یکی هم ما از گذشته درس بگیریم. کجا اشتباه شد دیگر آن اشتباه تکرار نشود. اگر آنهایی که واقعا حقایق را میدانند، در آن لحظاتی که لحظات بسیار مشکل و دشواری برای مملکت ما بوده و احتیاج به تصمیمگیری خیلی خیلی جدی بوده و میدانند چه جوری تصمیم گرفته میشد و نگویند، واقعا به عقیدهی من خیانتی است که به تاریخ مملکت میکنند. باید بگویند آنهایی که نزدیک بودند، صرفنظر از "آقا به من چه؟ حالا که خب، خدابیامرز مرده، من دیگر چرا بگویم؟" نه. این برای آتیه است.
س- خوب. بنا بر این برداشت شما، شما فکر میکنید که چرا شاه پس نه مسئولیت قبول میکند و نه آن کاری را کرد که فکر میکرد برایش رسالت دارد؟
ج- والاّ من فکر میکنم اعلیحضرت لحظات آخر وحشت کرده بود. یعنی فکر کرد هم انگلیسیها به جانش افتادند هم آمریکاییها. من فکر میکنم. در حالیکه این فکر اشتباهی بود. هیچکدام قدرت نداشتند کاری به او بکنند. من به این ایمان دارم که میگویم. هیچکدام قدرت این کار را نداشتند که بتوانند به او کوچکترین صدمهای بزنند. اعلیحضرت حتی خودش کودتا باید میکرد. اگر اطمینان نمیکرد به یک امیر، خودش باید میکرد. ببینید، شما در مورد یک تاریخ دوهزاروپانصد ساله دارید صحبت میکنید. در مورد بقای یک مملکت دارید صحبت میکنید. برای یک مملکت سیوپنج سیوشش میلیونی، فدا کردن یکمیلیونونیم هیچ اشکالی ندارد. شما دارید یک مملکت را survive میکنید. ممکن است توی یک مملکت توی جنگ، روسیه بیست میلیون نفر کشته داد، بیست میلیون نفر، یعنی ده درصد از جمعیت روسیهی آنموقع، دویست ومثلا سیمیلیون نفر بوده زمان جنگ دوم، ده درصدش کشته شد. ما میگوییم یکدرصد ولی شما یک تاریخ را حفظ کردید. یک مملکت را حفظ کردید. شما سیوپنجمیلیون بقیه را حفظ کردید و من مطمئنم که اعلیحضرت بعدها خودش فهمیده که بایستی این کار را میکرد.
مصاحبه با عباس رمزی عطایی با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار سوم