وقتی اتفاقی برای کسی پيش مياد، آيا راهی وجود داره که شخص بداند اين بلا به خاطر گناه بوده يا امتحان خداست؟ يا اگر بلاست در اثر کدوم گناه مستحق عذاب بوده؟
عصراسلام: گرچه اين گونه جزییات درکش دشوار است، اما در مجموع از ظاهر آيات و روايات بر می آيد حوادث ناگواری (مثل: زلزله، سيل وخشک سالی... ) که در جهان طبيعت روی می دهد، چند گونه است:
الف) برخی بلاها بر اثر گناه و خلافکاری پيش می آيد و آثار وضعی عمل انسان است. اين نوع بلاها زاييده انديشه و عمل انسان است
در قرآن کریم آمده:
«اگر مردمی که در شهرها و آبادی ها زندگی می کنند، ايمان آورند و تقوا پيشه کنند، درهای برکات آسمان و زمين را به روی آنها می گشاييم، ولی آنها آيات ما را تکذيب کردند. ما هم آنها را به مجازات اعمالشان گرفتيم.» (۱)
ب)برخی براي امتحان و آزمايش بندگان است، چرا که امتحان يکی از سنتهای الهی است و به هيچ وجه تعطيل بردار نيست
«و قطعاً شما را به چيزی [از قبيل] ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات می آزماييم و مژده باد شکيبايان را.» (۲)
ج) برخی از حوادث ناگوار، کيفر گناهان است
حوادث ناخوشايندی که در زندگی انسانها رخ می دهد، عاملی برای بازگشت و سازنده روح آنان است.
از فرمايش امام علی (ع) در دعای کمیل استفاده می شود هر گناهی اثر خاصی دارد، از جمله آنها نزول عذاب و از دست دادن نعمت ها و نزول بلا می باشد:
« اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل النقم اللهم، اغفرلي الذنوب التي تغير النعم، اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل البلا »
به حوادثی از قبيل سيل و زلزله و. . . از زاويههای گوناگونی می توان نگريست.
ممکن است برای امتحان يا کيفر و يا عاملی برای توجه به خدای جهانآفرين باشد.
حال برفرض اين که حوادث جهت گناهانی باشد که انسان ها مرتکب می شوند، برخی از روايات گناهانی را که سبب نزول اين بلا ها می شوند، چنين معرفی کرده اند :
امام سجاد(عليه السلام ) در روايتی گناهانی که سبب نزول بلا میشوند، چنين شمردهاند:
ترک امر به معروف و نهی از منکر و ترک کمک به مظلوم
گناهانی که سبب تغيير نعمتها میشوند:
ظلم به مردم، ترک اعمال خير، کفران نعمت، ترک شکر بر نعمتها
گناهانی که سبب خشکسالی می شوند:
قضاوت به غير حق، کتمان شهادت،
عدم پرداخت حقوق الهي مثل زکات،
عدم توجه به فقرا، ظلم بر ايتام و... (۳)
پی نوشت ها:
۱. اعراف (۷)آيه ۹۷.
۲. بقره(۲)آيه ۱۵۵.
۳. وسائل الشيعه، ج۱۶، باب تحريم تظاهر به منکرات، حديث ۸، ص: ۲۸۱ - ۲۸۲
پاسخگو