در چند روز گذشته هزاران نفر از مردم گرسنه و درماندهی «اقلیم کردستان» به خیابانها آمدند، در اعتراض به عدم پرداخت چندماههی دستمزدهایشان تظاهرات کردند و به مقرها و پایگاهای نظامی و انتظامی ِ وابسته به احزاب «بارزانی» و «طالبانی» حمله کردند.
نیروهای نظامی ِ وابسته به آن احزاب نیر به روی مردم آتش گشودند و تا کنون دست کم هشت نفر کشته و دهها نفر نیز زخمی شدهاند.
بیش از بیست و هشت سال از حاکمیّت ِ دو حزب اصلی «بارزانی» و «طالبانی» بر «اقلیم کردستان» میگذرد. مردم ِ کردستان عراق، از یک قرن پیش، یعنی از همان روزی که کردستان رهاشده از امپراتوری عثمانی، به زور و خدعهی انگلیس و فرانسه به کشور ِ جعلی ِ «عراق» چسباندهشد، علیه این ستمبارگی و نیز تبعیض و نسلکُشی و غارت فرهنگی ایستادند و جنگیدند. در طول سالهای مبارزه و مقاومت، بیش ازچهارصدهزار کشته و میلیونها زخمی و آواره دادند. بارها مورد معاملهی قدرتهای جهانی و منطقهای و همسایگان قرار گرفتند تا اینکه بالاخره در مجال ِ حملهی بازپسگیری ِ«کویت»، در طی یک قیام سراسری علیه دیکتاتوری نژادپرست صدام حسین، بیش از نیمی از سرزمین شان را از تصرف ِ «بغداد»نشینان درآوردند. حزب دموکرات ِ «بارزانی» هفتاد و پنج سال و حزب اتحادیهی میهنی ِ «طالبانی» چهل و پنج سال سابقهی تاسیس و فعالیت و مبارزه دارند. امّا بارزانیها و طالبانیها نیز گرفتار درد عمومی جهان ِ سومی شدند: یعنی سابقهی مبارزاتی و رهبریشان، به ابزار ِ حاکمیّت نظامی و ایجاد شبکههای فساد و غارتگری خانوادگی و مافیایی تبدیل شد!
اصلا این قهرمانان ملّی جهان سوّمی هم از آن اعجوبههای خلقت هستند. آنان اغلب، در آغاز، مردانی بزرگ و شرافتمند بودهاند که از جان و خانمانِ خویش گذشتهاند و مردمانشان را در گذار از گذرگاههای سخت و سرنوشتساز تاریخی راهبری کردهاند و «شور و شوق و امّید به استقلال و سازندگی و توسعهی ملّی و عدالت اجتماعی» را به «وطن» هدیه دادهاند، امّا همانان، پس از پیروزی و رسیدن به قدرت، هر روز محکمتر از دیروز به اریکهی قدرت و ثروت میچسبند، مخالفان را سرکوب میکنند، حلقهی یاران و منسوبان فاسد و جانی دور خود تشکیل میدهند و انکار میکنند، میپوسند اما خود نمیفهمند، مضحکه میشوند اما خندندهها را دهان میکوبند، آبرو از کف میدهند، همهی افتخاراتشان لگدمال میشود، از اوج عزّت به فرود ِ نفرت میغلطند، و پس از مدتها سختجانی و جدال و تحقیر و حقارت، یا به دست مخالفانشان کشتهمیشوند، یا در بیمارستان و تیمارستان و زندان، در میان بیتفاوتی یا استقبال عظیم مردمان، به درک واصل میشوند.
احزاب حاکم بر «اقلیم کردستان» دیگر «حزب» نیستند، بلکه گروههای مافیایی ِ خانوادگی ِ قدرتمند نظامی و انتظامی ِ تا بُن ِ دندان مسلّحی هستند که به پشتوانهی ثروتهای بادآورده و دستبوسی و مزدوری ِ این و آن دولت ِ همسایه یا فرامنطقهای، بساط ِ غارت و تاراج به راه انداختهاند و جان و مال و تاریخ مردم کردستان را به حراج گذاشتهاند. آنها دیگر کمترین ربطی به مبارزه و مقاومت مردم ِ کردستان ندارند و همچون اشغالگران با آن مردم رفتار میکنند. مردم «اقلیم کردستان» جز از راه قیام سراسری علیه آن دزدان و مزدوران، نه تنها نخواهندتوانست به حقوق انسانی خویش برسند، بلکه چه بسا به زودی آنچه را که به بهای آن همه درد و خون و آوارگی و فلاکت فراچنگ آوردهاند، از کف بدهند و به اسارت دوبارهی نژادپرستان درآیند.
خالد رسول پور