۱۹ آذر ۱۲۱۲: ۱۸۷ سال پیش در چنین روزی ملک نسا خانم عزتالدوله در تهران زاده شد. از خویشاوندی نزدیک با سه شاه قاجاری خیر ندید.

پدر ملک نسا خانم عزتالدوله، محمدشاه قاجار و مادرش مهد علیا مادر توانمند ناصرالدینشاه بود.
۱۳ ساله بود که مادرش برای نفوذ در کار امیرکبیر، او را به عقد آن نخستوزیر ۵۳ ساله اصلاحطلب و توانمند ناصرالدین شاه درآورد:
"شبی مرا با شکوه سلطنتی به خانه امیر بردند و در سیزده سالگی نور از ماه چهارده میربودم”.
او با وجود پیوند اجباری در نوباوگی، به امیرکبیر دل بست و هنگامی که برادرش ناصرالدین شاه، امیرکبیر را با نیرنگهای مادرش برکنار کرد، با اصرار به همراه همسرش به تبعید کاشان رفت و از خوراک او میخورد، مبادا امیر را زهرکش کنند.
۱۶ ساله بود که همسرش را کشتند، دخترانش را به مادربزرگشان سپردند و او را به تهران آوردند و به دستور شاه به عقد فرزند صدراعظم بعدی میرزا آقاخان نوری درآوردند.
او صریحا به شاه گفت: «معلوم میشود کمینه جزو اثاثیه سلطنت و صدارتم که هرکس صدراعظم میشود من باید در خانه او زندگی کنم. اگر این ازدواج را قبول میکنم تنها به این امید است که این شوهر مرا هم به سرنوشت شوهر پیشینم گرفتار سازی. یک موی گندیده آن بچه آشپز، میارزید به تمام هیکل این بچه اعیانها.»
او از قرار تنها به این شرط ازدواج را پذیرفت که پسر صدر اعظم با او همخوابه نشود و چنان بدرفتاری میکرد که شوهرش از او میترسید و پروای حضور نداشت.
پس از برکناری پدر شوهرش از صدارت، از همسرش جدا شد و چند سال آزاد بود تا این که باز شاه برای او همسر سومی برگزید که این بار پسر خالهاش بود.
این پیوند دیرتر پایید و حاصل آن سه فرزند بود.
پس از درگذشت همسر سوم این بار خودش با یحیی خان مشیرالدوله از کارمندان بلندپایه وزارت خارجه ازدواج کرد.
او از کمتر کسانی بود که همیشه با بیباکی، شاه را به کشتن همسر اولش متهم میکرد.
۷۱ ساله بود که از مظفرالدین شاه لقب عزتالدوله گرفت.
عزت الدوله در ۷۳ سالگی در زادگاهش درگذشت.
نگام