۲۸ مرداد ۱۳۵۸ با شعله ور شدن درگیریها در پاوه و فرمان آیت الله خمینی به نیروهای مسلح برای عزیمت به کردستان، جنگی تمام عیار این منطقه را فرا گرفت.
عصراسلام: خلخالی روبسپیر انقلاب از فرصت استفاده کرد و در شهرهای مریوان، سنندج و سقز دست به محاکمات چند دقیقهای و اعدامهای صحرایی زد.
متن صورتجلسات شورای انقلاب که در ذیل می خوانید، حاوی مذاکرات اعضای این نهاد دربلره وخامت اوضاع کردستان متعاقب حوادث یاد شده می باشد.
در چهار جلسه ای که در فاصله ۴ تا ۲۲ شهریور برگزار شده، حاضران بارها به مساله کردستان پرداخته اند. نگرانی مشترک همه و در راس آنها آیت الله خامنهای، اقدامات خشن و فراقانونی خلخالی در کردستان و بازتاب منفی آن میان کردهاست.
بغیر از هاشمی رفسنجانی که به نظر می رسد، مواضع سرسختانه تری در برابر کردها دارد، بقیه اعضا خواهان کاربست روشهای سیاسی، عمرانی و ...در کنار راهکار نظامی هستند.
در واقع هاشمی تنها " باز " عضو شورا در برابر کبوترهای خواهان نرمش هست.
به نظر می رسد دلیل اصلی نیامدن خلخالی به مهاباد در آن مقطع، منعی است که از جلسات شورای انقلاب مننج شده است.
بنی صدر در جلسه ۲۲ شهریور در پاسخ به هاشمی که میگوید: باید مهاباد را گرفت، از سفر خود به ارومیه و دیدار با تیمسار ظهیرنژاد و حسنی امام جمعه خبر می دهد. حسنی به بنی صدر می گوید، آماده است مانند آب خوردن مهاباد را بگیرد، اما وی می گوید بعلت تنفر کردها از خلخالی و حسنی، این دو نفر نباید پشت سر ارتش وارد مهاباد شوند.
در جایی هم آیت الله خامنه ای می گوید با قم تماس بگیرید و مانع سفر خلخالی به کردستان شوید.
این مذاکرات بیانگر آن است که هنوز برخورد سخت نظامی با بحران کردستان، رویه غالب نیست و تا تابستان سال بعد که کادرهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در سپاه تازه تاسیس پاسداران، پرونده کردستان را به صورت کامل از دست سیاستمداران خارج کردند، زمان نسبتا زیادی باقی است.
جنگی که در ۲۸ مرداد آغاز شد، با پیام همدلانه آیت الله خمینی در ۲۶ آبان همان سال خطاب به " خواهران و برادران کرد" خاتمه پذیرفت. دبیرکل وقت حزب دمکرات بلافاصله در یک میتینگ مردمی در مهاباد به "پیام امام" لبیک گفت و فضایی سرشار از شور و امید کردستان را در بر گرفت.
در فضای ایجابی یاد شده، در اسفند همان سال کنگره چهارم حزب دمکرات در مهاباد برگزار و ضمن فرموله کردن اصل خودمختاری کردستان، پایبندی خود را به آرمانهای انقلاب و رهبری امام خمینی اعلام کرد.
در بهار سال ۵۹ فضای سیاسی کردستان مجددا به سمت التهاب رفت. در واقع پویایی سیاست کردستان عمدتا از دو عامل نشات می گرفت: منازعه قدرت موجود در مرکز کشور برای کسب هژمونی در ساختار قدرت که خروجی آن برآمدن تندروها و حذف لیبرالها و میانه روها بود. نتیجه قهری این تحول، سخت شدن فوری موضع حاکمیت در قبال مساله کرد بود.
مشابه این پویایی در کردستان هم وجود داشت، احزاب و سازمانهای چپ نظیر کومله، پیکار و شاخه ای از فدائیان که نگران بالادستی حزب دمکرات در مناسبات قدرت محلی بودند، به صورت فزاینده، در موضع چپ تری قرار گرفته و راه حلهای میانه را که خود در کانون آن قرار نداشتند، تقبیح می نمودند.
ضربه نهایی را اما حزب توده وارد کرد. این حزب در جستجوی اعتبار باخته قبل از انقلاب و کمبود هوادار و عضو راهکار جدیدی در پیش گرفته بود: نفوذ در سازمانهای سیاسی و جذب بدنه هوادار آنها. پس از آنکه این تاکتیک را با موفقیت در باره فدائیان اجرا کرد، سراغ حزب دمکرات رفت و "روسوفیل "های آن را تحت عنوان میانه رو با خود برد.
انشعاب مزبور، جناح واقع گرای حزب به رهبری قاسملو را در مخمصه بدی انداخت و پرچم سازش و گفتگو را از آنها گرفت و به سمت مواضع تندتری سوق داد.
تحول مذکور همزمان شد با میدان داری کادرهای مجاهدین انقلاب در کردستان و پیروزی قاطع حزب جمهوری اسلامی در نخستین اتتخابات مجلس شورای ملی که شکستی قاطع برای میانه روها و چپگراهای رقیب اسلام گرایان حاکم به شمار می رفت.
در این انتخابات هرچند کاندیداهای حزب دمکرات در اکثر شهرهای کردستان به پیروزی رسیدند، اما در پناه وضعیت ملتهب پیش آمده از رفتن به مجلس باز ماندند و آخرین روزنه ها به سمت یک راه حل سیاسی بسته شد.
در سنندج دیگر کانون جنبش کردی، رقابت میان اسلام گرایان هوادار مفتی زاده و چپگرایان کومله، انسدادی غیرقابل گشایش ایجاد کرده بود. دور شدن تدریجی مفتی زاده از تهران و بی اعتمادی روزافزون حاکمیت به وی، هم مزید علت شد و عملا گفتمان سیاسی اش را که مبتنی بر مشی مداراجویانه تر بود، بی اعتبار ساخت.
همه اینها دست بدست هم داد و باعث شد، دهه شصت چند ماهی زودتر از تهران، در نیمه تابستان ۱۳۵۹ در کردستان آغاز شود.
در پایان این توضیح را ضروری می دانم که متن صورتجلسات شورای انقلاب را که از سایت تاریخ ایرانی گرفته ام، کوتاه و تلخیص کردهام.
***
شورای انقلاب اساسیترین رکن قدرت سیاسی و اجرایی انقلابیون بود که روز ۲۲ دی ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی تشکیل و آخرین جلسه آن در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ برگزار شد.
ریاست این شورا در ابتدا برعهده آیتالله مرتضی مطهری بود اما با شهادت وی ریاست شورای انقلاب به آیتالله طالقانی منتقل شد. پس از درگذشت آیتالله طالقانی، آیتالله بهشتی که تا این مقطع نیز عملاً ریاست شورا را در دست داشت، مسئولیت دبیری شورا را بر عهده گرفت و تا بهمنماه ۱۳۵۸، شورا را اداره کرد. در بهمنماه ۱۳۵۸ و برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری، بنیصدر رئیسجمهور شد و به خواست رهبران حزب جمهوری اسلامی از امام، وی همزمان ریاست شورای انقلاب را نیز عهدهدار گردید.
«تاریخ ایرانی» به تدریج بخشهایی از صورتجلسات شورای انقلاب و تصمیمگیریهای مهم آن را منتشر میکند. مروری داریم بر مهمترین مواضعی که اعضای شورای انقلاب در جلسات داشتهاند در شهریور ۵۸
خامنهای: ... سوم: برای کردستان استراتژی سه بخش است: نظامی، رفاهی، تبلیغات. وزیر دفاع گفت رفاهی و تبلیغات چه شد [؟] رادیو علیه مردم تبلیغ میکند.
قطبزاده: خلاف گفتهاند.
خامنهای: باید ستاد کردستان تشکیل شود. تلفن کردم خارجه، وزارت کشور، خارجه، به ارشاد ملی، رادیو تلویزیون، جهاد سازندگی، کمیسیون تشکیل شود. از مهندس بازرگان اجازه بگیریم، گفت در وزارت کشور هست، گفتم فعال نیست، گفت همان را فعال کنید. گفت چه اصرار است در وزارت دفاع باشد، گفتم باشد، ایشان دعوت کنند. گفتم شما نمیدانید الان کجا را کوبیدهاند؟ دیدم مهندس صباغیان حاضر است، ولی جلوی مهندس حرف نمیزند. مطالب دیگر، وزیر دفاع در زمینه بعضی تصمیمات، درست تصمیم نمیگیرد. شرح وظایف نداشتم. خود وزیر هم نداشت. گفت مافوق وزیر هستید. خودم برداشتم این است که من مسئول هستم انقلاب آنجا برود و ضدانقلابی نشود. گفت شرح وظایف را میگویم، دکتر مهران، دکتر ابتکار [و] وزیر دفاع بنویسند. گفتم چمران آن صلاحیت را ندارد. گفت شما بنویسید، من میدهم. آنها گفتند برای اساس وزیر دفاع، برای سرپرستی سازمان صنایع دفاع،سرتیپ انتظامی. گفتم بررسی شود. گفتم من وعده کردهام بروم معرفی کنم. گفتم آن روز، روز شروع مجلس خبرگان است. خیلی محترمانه گفتم بررسی کنند. نتیجه منفی بود....
هاشمی: فرمانده سپاه برگشته(منصوری). گزارش لحظه به لحظه. در مجموع برخلاف ترس شما[ قطب زاده]، اکثریت مردم کردستان خوشحال هستند. دو سه طریق است. حاج شیخ حسین کرمانی در هر شهر رفته [با] استقبال عظیم مردم [مواجه شده]. الان نان، آب و نفت برسد، مردم آماده هستند بپذیرند و کاملاً مجهز هستیم، وسایل میفرستیم و افراد داریم از شهرها، از دهات. ما هیچکدام را نداشتیم. اگر شهرها گرفته شود و دهات تهدید [شود]، در مرکز آنها شکسته شود، دهات سهلتر حل میشود. با آقای مفتیزاده در مذاکره هستم، فرمانده سپاه را میخواهد که مشکل است به او بدهم.
بهشتی: راهی طرح است، کار در مورد ارتش، عیناً به دنبالهاش کار عمرانی پیش برود، عمرانی، رفاهی و تبلیغی، مقدمات تا حدودی فراهم شده.
هاشمی: غرضی معاون عمرانی. معادیخواه و شیخعطار گروه ناظر بر خرج پول.
قطبزاده: در مورد خلخالی تصمیم بگیرند زود برگردد.
بهشتی: اگر دو سه عمل منفی دیشب بکند.
قطبزاده: این شبها موردی بود.
هاشمی: گله دارند سپاهیها که از روابط جمعی، از فداکاریهای آنها، اسم برده نمیشود.
جلالی: از خامنهای دو سه ماه قبل خواستم از ارتش چند نفر بفرستند، هنوز نرسیده.
[یکشنبه ۴ شهریور ۵۸]
بحران کردستان
بنیصدر: بستن روزنامه و احزاب، جوّ ناسالم ایجاد میکند. به جای محبت خلخالی را میفرستند. جوّ آخوندی خوب نیست، ترور را زیاد میکند آقا. به شورای انقلاب یا وزارت ارشاد بگویید احزاب که قصد اخلال ندارند آزاد [شوند]. کتابسوزان هم تقبیح شود، تحبیب از روشنفکر. در مورد نماینده کردها گفتند اینها از دموکراتها هستند و ارتش میرود راجع به عفو و عمران. عمران بشود که جزء برنامه است و راجع به عفو، عزالدین و قاسملو را تسلیم کنند، عفو عمومی [اعلام شود]. تهدید کردهاند در مقابل هر نفر که خلخالی میکُشد، چند نفر بکُشند. در مورد مهاباد مردم منتظرند ارتش بیاید.
هاشمی: مهاباد را باید گرفت.
خامنهای: در سنندج، خلخالی ده نفر [را] اعدام کرده، ده نفر را میخواهد دوباره اعدام کند.
بازرگان: قدوسی هم که آمده بود، گفت خطرناک است وجود خلخالی.
خامنهای: [به] قم تلفن شود که خطرناک است.
هاشمی: صبح گفتند حقگو گفته ۴۰۰ سرباز ما را دموکراتها گرفتهاند.
بنیصدر: محاکمهای برای افکار عمومی حل نیست. مدنی همینطور میکُشد.
قطبزاده: اطلاعات به ما رسیده، منطبق با اطلاعات منتشر شده راجع به کردستان نیست. واقعیت آنجا چطور است [؟] شهر تسخیر شده، آنها به کوه پناه بردهاند. جنگ بسیار وحشتناک زمستانی در پیش است. مساله کردستان به آن معنی نیست. در سیستان
و بلوچستان مطرح است، خصوصاً روسها هستند. آیا در شرایط فعلی که جوّ تبلیغاتی درست شده، موقع آن نیست با هیأت حسننیت مساله آنجا حل شود [؟] که در زمستان یک کُرد جواب ۵۰ سرباز را میدهد.
بنیصدر: در ارومیه که رفتم، استاندار، سرتیپ ظهیرنژاد، شریف و حسنی را جمع کردم یکجا، مسائل را بحث کردم. گفت زمستان بشود، آنها ناچار از تسلیم هستند. آنچه وحشت داشت [این بود که] آنها بتوانند با اعمال خشونت و غارت و اعدام، محیطی درست کنند که دوباره رخنه کنند در شهر و روستا [و] جنگ زمستانی شود. حتماً خلخالی [به] مهاباد نرود. حتماً دنبال من دسته حسنی نیاید. کردها از حسنی نفرت دارند. در هواپیما آمد توی هواپیما گفت مثل آب مهاباد را میگیرم. نه حسنی بیاید، نه خلخالی.
صلاح الدین خدیو