بی شک گزارشهای نهادهای اطلاعاتی و امنیتی برای سران یک کشور نقش حیاتی دارد، اگر این اطلاعات از راه درست تهیه نشود و یا بعد از تهیه به سران کشور تحویل نشده و بر اساس این اطلاعات دست اول تصمیم گیریها مدیریت نگردد همان اتفاق خواهد افتاد که شاه در سال های پایانی حکومت خود دید و در نهایت ساقط شد.
در روز عاشورای سال ۱۳۴۲ امام خمینی سخنرانی طوفانی و آتشین خود را در قم علیه شاه و سیاست های دولت اسدالله علم ایراد کرد، شبانگاه روز بعد از این سخنرانی بود که مرجع تقلید مردم بازداشت و به دنبال آن قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز و شدت یافت.
حکومت با مشت آهنین و به شدیدترین شکل ممکن مردم را در خیابان ها مثل برگ خزان بر زمین ریخته و صدها نفر کشته و هزاران نفر نیز مجروح شدند، تیتر و گزارش های یک و دو روزنامه ها در روزهای بعد از قیام خود موید اوضاع بحرانی کشور در آن روزها بود.
بعد از یک هفته شاه گمان میکرد که بحران تمام شده و مردم فراموش کرده اند، بعضی گزارش های ساواک نیز این گمان را تقویت می کرد، از جمله در یک گزارش به تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۴۲ می خوانیم: «در جریان اخیر همه مردم فهمیدند که روحانیون منظور و هدف خاصی نداشته به علاوه آن قدرت روحانی که متصور بود دارا باشند فاقد می باشند.»
این سند تصریح داشت که روحانیون و سران آن فاقد قدرت کافی برای تاثیر گذاری بر مردم هستند و در جریانات اخیر یعنی ۱۵ خرداد و حوادث بعد از آن این واقعیت بر همگان عیان شده است، معلوم نبود گزارشگر ساواک بر اساس کدام ادله این ناتوانی را استنباط نموده بود ولی از تحلیل مندرج در سند ساواک می گذریم و به یک خبر در یک گزارش دیگر میرسیم.
بر اساس یک سند ساواک به تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۴۲ « در ساعت ۱۴:۳۰ روز جمعه ۱۱ /۵ /۱۳۴۲ آقایان خمینی و محلاتی و قمی به خانه شماره ۸ در خیابان شمیران ایستگاه مینا کوچه دفتری متعلق به آقای نجاتی انتقال داده شدند و از ساعت ۱۶ الی ۲۱:۳۰ متجاوز از سه هزار نفر از طبقات مختلف از نامبردگان دیدن کردند و هر یک دست آقای خمینی را میبوسیدند.»
در بخش دیگری از این سند که به رویدادهای روز بعد یعنی صبح ۱۲ مرداد ۱۳۴۲ می پردازد می خوانیم: ««در ساعت ۷ مردم شروع به رفتن به داخل منزل نامبرده نموده در ساعت ۸ از طرف شهربانی کل کشور به مأمورین انتظامی دستور داده شد که دیگر ملاقاتی از آقای خمینی به عمل نیاید نتیجتا در ساعت ۹ وضع محل سکونت مشارالیه بدین شرح بود؛ در داخل منزل آن عده از مردم که صبح داخل شده بودند کماکان نشسته و خارج نمی شدند و در پیاده رو خیابان شمیران نیز در حدود هزار نفر جمعیت که مانع از رفتن آنان به داخل منزل گردیده بودند ایستاده بودند.
در همین ساعت ریاست پلیس تهران جهت بازدید به محل وارد شد. طلاب خارج از منزل مرتبا اصرار می نمودند که ما بایستی آقا را زیارت کنیم والا نخواهیم رفت. رئیس پلیس به مردم اخطار نمود فعلاً ملاقاتی صورت نخواهد گرفت مردم متفرق شوند و منتظر پخش اعلامیه ای در این باره باشند.»
رک : قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد ۴، صص ۱۱-۱۰
در یک سند دیگر به تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۴۲ آمده است: «عصر دیروز به مناسبت آزاد شدن آیت الله روح الله خمینی از زندان ... دسته دسته از مردم به منزل داخل و در حالی که در صف ایستاده بودند به نوبت سینه و دست و پای خمینی را میبوسیدند و عموما هم متاثر شده و گریه می کردند و ... تا ساعت ۹ جمعیت مثل سیل می آمد و از یک در وارد میشدند و دست و پای خمینی را میبوسیدند و از در دیگر خارج میشدند.»
رک همان، صفحه ۱۲
سند نخست که به آن اشاره شد حاوی تحلیل یک گزارشگر ساواک بود که تاکید داشت حوادث بعد از ۱۵ خرداد نشان داد که علما و روحانیون فاقد قدرت هستند و گزارشهای بعدی نشان میداد که آیت الله خمینی بعد از حدود دو ماه زندان و بعد از یک آزادی مختصر که بدل به حصر شد چگونه با موجی از هجوم مردم و طرفداران خود روبرو می شود که چون سیل وارد و دست و پای او را می بوسند و از در دیگر خارج می شوند!
شاه همیشه گزارشهایی از نوع اول را که حاوی تحلیل های گزارش نویسان متملق بود را میخواند و یا میدید ولی تمایلی برای شنیدن خبر و آن چه در واقع و حقیقت امر رخ داده است نداشت، زمانی که تمایلی برای شنیدن آن چه در کف خیابان رخ می دهد نداشته باشی ناچار زمانی از خواب بیدار میشوی که وقت بسیار اندکی برای پر کردن کیف و خروج از کشور و پیدا کردن جان پناه داری و دوستان دیروزت امروز از تو با عنوان یهودی سرگردان یاد می کنند!
یک خیزش اجتماعی و قیام مردمی مانند ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را می شود با توپ و تانک سرکوب کرد و مردم را چون برگ خزان آن گونه که در ۱۵ خرداد رخ داد بر زمین ریخت و از کشته ها پشته ساخت و گمان کرد که همه چیز تمام شده است ولی بر اساس قانون پایستگی انرژی که شکلی از آن در جامعه نیز ساری و جاری است «انرژی از بین نمیرود و به وجود نمیآید. و تنها از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود» اعتراض مردم نیز فرو نمی نشیند بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود، اگر این اعتراضها شنیده شود و روند انتقال قدرت دمکراتیک و آزاد باشد، در رای مردم خود را نشان داده و صندوقهای رای فصل الخطاب می شوند و اگر آزادی انتخاب مردم در ذهن و فعل زمامداران بی معنی باشد و صندوقها در دربار و سفارت خانه های خارجی پر و خالی شوند این اعتراض چون اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه شمسی حالت خشن به خود گرفته و عدهای دست به اسلحه میبرند و گروهی دیگر نیز به خیابانها ریخته و آن چنان و آن قدر فریاد میزنند و از کشته شدن نمیهراسند که دودمانی را بر باد می دهند و طرحی نو میاندازند.
کانال مطبوعات قدیمی