تابستان سال 1394 بود و تازه کاران بازار سهام انتظار داشتند با امضای برجام، موج صعودی جدیدی در بازار شکل بگیرد. اما بر خلاف انتظار ایشان، اولین روز بعد از امضای برجام با بازاری منفی روبرو شدیم.
این هوشمندی بازار است که اخبار را حتی پیش از آنکه کسی آنها را بداند در قیمتها لحاظ میکند. اصطلاحا گفته میشود بازار اخبار را "پیشخور" میکند.
دوران مذاکرات هسته ای از این نظر که با نوعی نااطمینانی همراه بود(اینکه به نتیجه میرسد یا نه)، با دوران انتخابات 2020 آمریکا شباهت دارد. با این تفاوت که آن زمان اثرات مثبت پیشخور شدند و این زمان اثرات منفی.
منفی شدن بازار سهام در اثر انتخاب بایدن از کانال کاهش نرخ ارز توجیه میشود. اما علت کاهش نرخ ارز معلول دیگری هم همزمان دارد: تسهیل مبادلات مالی و تجاری بین المللی.
اگرچه کاهش نرخ ارز حاشیه سود شرکتهای صادراتی را کاهش میدهد، اما به همان دلیلی که نرخ ارز کاهش پیدا کرده، اولا حجم فروش بیشتر خواهد شد و ثانیا انتقال پول حاصل از فروش به داخل تسهیل خواهد شد و ثالثا شرکتها برای بهبود تکنولوژی تولید با دردسر کمتری مواجه خواهند بود. و اگر اینها اتفاق نیفتند کاهش نرخ ارز هم اتفاق نمی افتد!!
این به معنای یک بازی دو سر برد برای شرکتهای بورسی است!
از همین روست که بنده فکر میکنم زودتر از آنچه بعضی دوستان تخمین میزنند بازار سهام روند صعودی جدید را شروع کند. چنانچه اصلاح آن هم زودتر از پیشبینی ما اتفاق افتاد.
ریزش اخیر بازار سهام به همراه تحولات در دیگر بخشهای اقتصاد منجر به این شده است که رونق بورس در ماههای آتی به هیچگونه حمایت دولتی نیاز نخواهد داشت.
از طرف دیگر، مشاهده آمار مربوط به فروش اوراق بدهی دولتی به همراه سایر درآمدهای دولت تا اینجای سال 99 نشان میدهد که دولت هم احتیاجی به فروش داراییهای بورسی خود برای تأمین کسری بودجه ندارد.
در مورد این بینیازی متقابل و دلالتهای آن برای تصمیمات سرمایهگذاری به زودی و به تفصیل خواهیم نوشت.
مصطفی نصراصفهانی
کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری: