استاد خرمشاهی عنوان کرد : " منورالفکرهای دینی، نظرا و عملا، اعتقاد به اومانیسم در روشنفکری را برنمی تابند. "
به گزارش خبرآنلاین، استاد خرمشاهی در تعریف روشنفکری بیان کرد : " روشنفکری در اصل و اساس، یک اندیشگان و منزلت اجتماعی عرفی (سکولار / لائیک)، یا حتی صریحتر زاده سکولاریزم یا لائیسیته است. بنابر این روشنفکر و روشنفکری مفهوم و مصداقی نیست که از درون اندیشه یا فرهنگ دینی نشأت گرفته باشد، بلکه چنانکه مشهور است از درون فرهنگ عرفی و علمی (بیشتر علوم انسانی و اجتماعی) به ویژه از عصر روشنگری غرب برآمده است. "
وی درباره تعارض میان "منورالفکرهای دینی" و روشنفکران گفت : " اعتقاد به اصالت انسان (اومانیسم) یکی از ارکان روشنفکری است که طبعاً و نظراً و عملاً "منورالفکرهای دینی" آن را برنمیتابند و ترجیح میدهند که اندیشة توحیدی و اعتقاد به خداوند، و به تعبیر دیگر دینداری حداقلی (و کثرتگرایانه) را جانشین آن کنند و قائل شوند که حرمت نهادن به انسان و دفاع از حریم و حقوق او، در دل اعتقاد به خداوند نهفته است، یا از توابع و لوازم آن است. اما چنانکه گفته شد، روشنفکری زاده سکولاریزم یا لائیسیته است. "
خرمشاهی در ادامه افزود : " بعضی دینداران منورالفکر میتوانند بگویند، یا می گویند: ما یوسف خود نمیفروشیم و اگر دینداران خوبی باشیم بهتر است تا روشنفکران بد. اما امروزه دینداری خوب هم بسی دشوارتر از روزگاران گذشته است. اولین خوان از هفت خوانی که در برابر "منورالفکر دینی" قد علم میکند، کثرتگرایی دینی است، که هم کنار آمدن با آن دشوار است، و هم عبور از آن و هم دور زدن آن و هم انکار آن و هم ندیده گرفتن آن. ملاحظه میشود که روشنفکری سایة سنگینی بر "منورالفکران دینی"، حتی بامداراترین آنان افکنده است، که اگر در نهایت به روشنفکری پشت کنند، به جنگ هفتاد و دو ملت رو کردهاند. "
استاد با اشاره به برخی دیگر از ارکان روشنفکری اظهار کرد : " فرهیختگی، خردپذیری و خردورزی، مدارا، جهانوطن / وطنی بودن و بیاعتقاد ولی با انتقاد بودن به ایدئولوژیها از ارکان اصلی روشنفکری محسوب می شوند. درباره بی اعتقادی به ایدئولوژی ها باید گفت، اگرچه به طرزی متناقضوار گویی به ناچار از روشنفکریگری چیزی شبیه به ایدئولوژی ساخته شده یا میشود، اما با شکاکیت و نقادیت میتوان این اندیشگان و عمل و منزلت اجتماعی را از جزم و جمود رهاند، و در ارتباط با آن همواره باب چون و چرای علمی و عقلی را باز نگه داشت. در هر حال، علم به ایدئلوژیها و عبور از آنها برای پاگرفتن روشنفکری لازم مینماید. زیرا هر ایدئولوژی مانند هر دین و مذهب، اصول و احکام تحکمی و چون و چراناپذیر و نقدناشدنی دارد. "
خرمشاهی در ادامه گفت : " "منورالفکر دینی" در مسئله دین و ایمان با این مجموعه اوصاف اختلاف دارد. میتوان "منورالفکرهای دینی" را روشنفکر همدل نامید که با روشنفکران لائیک همدلی و همراهی دارد، ولو جهاننگریاش تفاوتی داشته باشد. از آن سو روشنفکر لائیک هم با "منورالفکر دینی" همدلی و همراهی در مسائل و ابتلائات روشنفکرانه دارد، یا باید داشته باشد. هر کدام از اینان اگر همدلی و همراهی را نداشته باشد، مدارا را که از ارکان مهم روشنفکری است، از دست میدهند. "