فرضیه بازار کارآ (EMH) یکی از مهمترین مباحث مالی است که بهطور کل میگوید رفتار عقلایی بازیگران بازارها باعث میشود قیمتها بر اساس اطلاعات موجود در محدوده پایداری قرار گیرند و هرگونه نوسان قیمتی، ناشی از اطلاعات جدیدی است که به بازارها داده میشود.
به عقیده این گروه بورسبازان اخلالگر در حضور معاملهگران منطقی نمیتوانند منجر به انحراف قیمتها از ذات واقعی خود شوند. میلتون فریدمن از بازار کارآ اینطور دفاع میکند: «با وجود نظرات مخالف، من بهشدت شک دارم که فعالیتهای سفتهبازی بتواند به ناپایداری منتهی شود. افرادی که میگویند سفتهبازی عموما باعث ناپایداری قیمتها میشوند، احتمالا درک نکردهاند که این ادعا به معنای زیان سفتهبازان است. زیرا سفتهبازی فقط زمانی میتواند باعث ناپایداری قیمتها شود که آنها بهطور میانگین در قیمتهای پایینتر از قیمت واقعی فروشنده و در قیمتهای بالاتر از قیمت واقعی خریدار باشند.»
یوجین فاما، یکی دیگر از طرفداران بازار کارآ نیز میگوید: «حتی با فرض حضور بورسبازان اخلالگر آنها بهطور تصادفی (random) تصمیم میگیرند و طبق قاعده اعداد بزرگ، تعداد زیاد آنها باعث میشود اثر یکدیگر را خنثی کنند و عملا بازار از حالت پایدار خود فاصله چندانی نگیرد» (قانون اعداد بزرگ میگوید بالا رفتن تعداد دادهها مانع از اثرگذاری آمارهای انحرافی میشود و همه ارقام به سمت یک میانگین منطقی میل میکنند).
بنابراین برای آنکه بورسباز اخلالگر منجر به انحراف قیمتها از حالت تعادلی شود باید حداقل دو پیششرط وجود داشته باشد. اولا آنها باید بهطور سیستماتیک همجهت و غیرتصادفی عمل کنند تا اثر همدیگر را خنثی نکنند. ثانیا آنها باید در یک بازه زمانی قابل توجه زنده بمانند (یعنی بر اثر زیان زیاد از بازار خارج نشوند).
هرچند فرضیه بازار کارآ از ابتدا مخالفان زیادی داشت اما بحث ناکارآیی بازارها از سقوط سال ۱۹۸۷ بهطور جدی در محافل علمی مطرح شد. در ۱۹ اکتبر این سال، شاخص بورس آمریکا ۲۲ درصد ریخت که چندان با کارآیی بازارها و پایداری قیمتها همخوانی نداشت. آندری شلیفر جزو نخستین کسانی است که به این فرضیه در فضای آکادمیک شبهه جدی وارد میآورد. وی مدلی ارائه میکند که در آن نشان میدهد اولا رفتار بورسباز اخلالگر میتواند سیستماتیک (غیرتصادفی) باشد و ثانیا وی تحت شرایطی خاص میتواند سود کند. دو شرطی که فرضیه بازار کارآ را زیر سوال میبرد.
پس از شلیفر مدلهای دیگری نیز مطرح میشوند که با در نظر گرفتن مباحث مختلف نظیر وابستگی سود و عملکرد شرکتها به نوسان قیمت سهم یا رفتار سیستماتیک تکنیکالیستها بحث کارآیی بازارها را به چالش میکشند. در مورد اخیر به چارتیستها بهعنوان یک شاخه از بورسباز اخلالگر اشاره میشود که نه تنها رفتار تصادفی ندارند، بلکه عموما از الگوهای همجهتی پیروی میکنند و میتوانند بهطور جدی ناپایداری قیمتها را رقم بزنند.
در بحثهای نظری اقتصاد، اوایل تکنیکالیستها را بهعنوان عروسکهایی میشناختند که رفتار آنها هیچگونه منطقی را نشان نمیدهد و عقلایی نیست. اما اکنون در قرن ۲۱، این گروه به حدی توسعه یافتهاند که در سال ۲۰۱۲ انجمن تکنیکالیستهای بازار (MTA) تشکیل شد و ۴۵۰۰ عضو رسمی دارد و بسیاری در سراسر جهان بهدنبال کسب مدارک مرتبط با عضویت در آن هستند. بنابراین، نمیتوان این نوع بورسبازها را که اتفاقا تا حد خوبی سیستماتیک عمل میکنند نادیده گرفت. دنیای بورس
رضا غنی پور