ایوان تورگینیف داستان کوتاهی دارد با عنوان «مرگ». آنجا به معنای مرگ نزد روستاییان روسیه میپردازد؛
شیوه مواجههشان این واقعیت گریزناپذیر «آه که مرگ دهاتیِ روسی چقدر حیرتآور است، حالتی که پیش از مرگ دارد، نه بیاعتنایی است، نه حماقت، گویی مرگ بجاآوردنِ عبادت است، سرد و ساده». تولستوی هم در داستان «ارباب و برده» از دل مواجهه ارباب و برده با مرگ، در لحظه گرفتارآمدن در برف و کولاک، به معنای مرگ و چگونه مردن میپردازد، به «پیوند بین شیوه زیستن و شیوه مردن». ارباب که با اراده معطوف به عمل زندگی کرده، حتی در آن لحظات آخر پویاست، که بالاپوشش را روی خدمتکارِ در آستانه یخزدگیاش میاندازد. پس مهم است فهم پیوند شیوه زندگی و مردن، فهم معانی مختلف فرهنگی و تاریخی مرگ.
نوربرت الیاس در کتاب «تنهاییِ دم مرگ» به مسئلهای مشخصتر میپردازد، به محتضران یا آدمهای دم مرگ و اینکه در آن لحظات چه بر آنها میگذرد، و زندگی و مرگ را، و جایگاه خود را در این میان چگونه میبینند. اگرچه در نهایت کتاب تاملی است جامعهشناختی بر مرگ و اینکه نسبت بین مرگ با فرایندها و تغییرات اجتماعی، یا آنچنان که الیاس میگوید با مراحل مختلف تمدن، چیست. تصویر روی جلد کتاب تا حدی گویا است. نقاشی ادوارد مونچ از اتاق فردی محتضر. خانواده، شامل کودکان، بر بالین محتضر حاضرند. این تصویری کلاسیک است از مرگ. اگر الیاس میخواست تصویری تیپیکال از احتضار در عصر ما رسم کند، احتمالاً فرد را خوابیده روی تخت بیمارستان نشان میداد، پوشیده با ابزارآلات پزشکی، در احاطه پرستاران و پزشکاران، این غریبهها.
گویا تنهایی دم مرگ از مسائل عصر ماست، عصری که عمر آدمی را افزایش داده اما در آن هراس از مرگ و سرکوبِ آن افزایش یافته. این است که از مرگ یا محتضران دوری میکنیم «ناتوانیِ ما در یاریدادن و محبت کردن به افراد دم مرگی که حین جدایی از دیگر آدمیان بیش از همیشه به چنین یاری و محبتی نیاز دارند. ما از آنها اجتناب میکنیم، چون مرگ آنها یادآور مرگ ماست». الیاس البته مدعی نیست که مرگ در گذشته آسوده و آرام بوده، اما معتقد است که در گذشته تولد و مرگ، اجتماعیتر بودند.
الیاس در این کتاب تغییرات در معنای مرگ، آیینها و تشریفات پیرامون مرگ را در نسبت با تحولات اجتماعی دیگر مثل سیطرهیافتنِ دولتها یا فردگرایی بررسی میکند و بصیرتهای درخشانی درباره این پرسش مهم آدمی فراهم میکند.
تنهایی دم مرگ
نوربرت الیاس- ترجمه امید مهرگان و صالح نجفی
نشر گام نو- 134 صفحه