از میان دلایلی که برای این کار برشمرده شده است دو هدفِ امکانِ ماندگاریِ کتاب با نگهداری در کتابخانه سلطنتیِ دربار و تهیه نسخههایی از آن به فرمان محمود و نیز و بهرهمندی از صله و نواختِ سلطان در سالهای پیری و تنگ دستی، برجستهتر و مقبولتر است.
عصراسلام: نیت نخست به قرینه عقلی استنباط می شود و برای مقصود دوم هم میتوان به اشارات خود فردوسی در شاهنامه استناد کرد.
برای نمونه:
بپیوستم این نامه باستان
پسندیده از دفتر راستان
که تا روز پیری مرا بر دهد
بزرگی و دینار و افسر دهد
یـــا
بپیوستم این نامه بر نام اوی
همه بهتری باد فرجام اوی
که باشد به پیری مرا دستگیر
خداوند شمشیر و تاج و سریر
یـــا
همی چشم دارم بدین روزگار
که دینار یابم من از شهریار
درباره موضوع صله و چشم داشت مادی فردوسی از محمود نظرگاه های رایج در تاریخ ادبیات ایران همواره با نوعی افراط یا تفريط یک سونگرانه و غیر علمی همراه بوده است. بدین صورت که...
گروهی خواستهاند هدف فردوسی را از شاهنامه سرایی رسیدن به پاداش محمود بدانند و در افسانه های گوناگون میان شاعر و سلطان معامله یک دینار برای هر بیت برقرار کرده اند. نظامی عروضی که از این دسته است، نوشته که فردوسی "شاهنامه به نظم کرد و همه امید او آن بود که از صله کتاب جهاز آن دختر بسازد. بیست و پنج سال در آن کتاب مشغول شد".
به راستی جای پرسش و شگفتی است که چگونه ادیبی مانند نظامی عروضی می توانسته است بپذیرد که فردوسی برای تأمین جهاز دخترش به کاری بیست و پنج ساله و دشوار دست زده؟ آیا اگر نیت فردوسی از کار خویش فقط به دست آوردن زر و سیم بود نمی توانست به جای این کار غیر منطقی/ نامعقول به رسته شاعران ستایش گوي دربار محمود بپیوندد و با نظم قصائد مدحی غَرّا همچون عنصری و فرخی دیگدان از نقره بزند و راه بیست و پنج ساله تهيه جهاز دختر۔ یا انتفاع مادی - را یک شبه طی نماید؟ ملاحظه می شود که گزارش چهارمقاله در این باره تا چه حد باورناپذیر و غیرمنطقی است.
در برابر این، شماری هر چند معدود نیز کوشیده اند / می کوشند موضوع را از اساس نادیده بگیرند و به اصطلاح با ستردن صورت مساله با توجیهات مختلف، بگویند که میان فردوسی و محمود هیچ رابطه ای وجود نداشته و اگر احیانا هم بوده هیچ شائبه و نیت مالی نداشته است.
در این میان، نتیجه گیری معتدل، محتمل و پذیرفتنی این است که فردوسی نظم شاهنامه را در دوره سامانیان به خواست و تصمیم خویش و با هدفی کاملا ملی، میهنی و فرهنگی آغاز کرده و ادامه داده ولی در سالهای کهن سالی و پریشان حالی ناشی از پیری و پرداخت دیریاز به این کار سترگ و سنگین، چنان که خود می گوید بر آن شده است با اهدای کتاب به پادشاه عصر از تشویق و حمایت او برخوردار شود و ادعای اینکه در این کار انگیزه مادی نداشته دقيقا مغاير نص گفته خود اوست.
این اقدام حتی با معیارهای امروزی نیز که بیشتر مؤلفان و ادبا از ناشران حق التأليف میگیرند، کاری معقول و غیرقابل انتقاد است.
منبع: دفــــتر خـســروان (برگزیده شاهنامه فردوسی)، دکتر سجاد آیــــدنلو، انتشارات سخن ۱۳۹۰ ص ۸۶ تا ۸۸
کانال گنجینه های ادبی