اکثر افراد دلیل آن را غلیان نیاز جنسی از یک سوو رفتار دعوتگر از سوی دیگر می دانند.

به نظر می رسد این دیدگاه تقلیل گرایانه از تمایل فرهنگی ما به ساده سازی یک پدیده پیچیده ودردناک و پیدا کردن فوری مقصر ( عمدتا قربانی آسیب دیده) ناشی می شود.
در اینمیانه با معطوف شدن توجه به غریزه جنسی که اکثر افراد آنرا غیر قابل کنترل ، آتش فشانی و بی مهار می دانند، اساس روان شناختی پدیده تجاوز مغفول می ماند.
قسمت نادیده انگاشته « استفاده از عنصر زور » اعم از قدرت جسمانی، فریبکاری یا تهدید!
راستی چرا در جامعه ای که روابط براحتی در هر سطحی در دسترس هست اعم از روابطی با پرداخت مالی یا جلب توافق برای رابطه، شخصی دست به اعمال زور می زند؟
لایه پایین تر تجاوز اصولا نیاز جنسی نیست، در واقع تجاوز رفتاری است پرخاشگرانه پر از خشم ونفرت که صرفا با استفاده از ابزار جنسی برون ریزی می شود، نیاز به احساس تفوق وبرتری، پیروز شدن بر اراده یک فرد دیگر، تمایل برای تحقیر ودر هم شکستن حرمت نفس و حریمجسم و روان فرد، که با استفاده از بدن انجام می گیرد.
شخصیت فرد متجاوز دارای چنین نیمرخ حدودی است: تحقیر شده، پر از خشم، پر از کینه ودارای تمایل شدید برای پیروز شدن و تخلیه خشم ونفرت بر دیگری.
باز اگر بخواهیم بررسی اجمالی عمیقتری انجامدهیم یاد اوری می کنیم که اولین آبژه عشقی در هر دوجنس مادر- مونث است
از آنجا که روابط پر از مهر و کین در برخی فرهنگها بیشتر توصیه شده، افراد زیادی در تضاد بین خواستن و پس زدن به سر می برند در تضاد بین خشم و عشق و هر زمان عدم تعادلی جدی در روان شخص روی دهد و آشفتگی در این حیطه بروز کند، فرد مستعد برون ریزی و اقدام بر روی چنین سائق های می شود.
تجاوز در واقع ابراز خشم و نفرت بر فرددقربانی است نه تخلیه جنسی صرف
مریم شاهرخی/روانشناس