در واقع پاسخ اصلی این سوال این است که فقه و حلال و حرام به دست خداوند است.
عصراسلام: در قرآن و همچنین در کلام معصومین (ع) از این کار نهی شده و آن را از گناهان بزرگ نامیدهاند و فقها نیز از روی تعبد و بندگی فتوا به حرمت آن دادهاند.
اگر به قرآن دقت کنیم در آیات متعددی از کشتن خود و دیگران بدون دلیل نهی کرده و وعده عذاب داده است به طور مثال خطاب به مومنین میفرماید:
«وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ الله كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى الله يَسِيرًا
و خودتان را مكشيد زيرا خدا همواره با شما مهربان است و هر كس از روى تجاوز و ستم چنين كند به زودى وى را در آتشى درآوريم و اين كار بر خدا آسان است.»[نساء/۲۹-۳۰]
همچنین در سوره نساء در رابطه با قتل دیگران میفرماید: «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَ غَضِبَ اللَه عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا [نساء/۹۳]
و هر کس فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن میماند و خداوند بر او غضب میکند و او را از رحمتش دور میسازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.»
لذا در قرآن هم از قتل نفس منع شده و هم از قتل دیگران و برای هر دو وعده آتش و عذاب الهی داده شده، پس هر دو کار از گناهان کبیره بوده که فاعل آن کار را به عذاب الهی دچار میکند.
همچنین در روایات به قتل نفس و حرمت این کار تصریح شده است:
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا: هر کس به صورت عمدی نفس خود را بکشد(خودکشی کند) تا ابد در آتش جهنم خواهد بود.»[۱]
امام باقر(علیهالسلام) فرمود: «إنَّ المُؤْمِنَ یُبْتَلی بِکُلِّ بَلِیَّةٍ وَ یَمُوتُ بِکُلِّ میتَةٍ إلاّ أَنَّهُ لایَقْتُلُ نَفْسَهُ: همانا ممکن است مومن به هر بلایی مبتلا شود و به هر (نوع) مرگی بمیرد، اما هیچگاه خود را نمیکشد.»[۲]
اما برای این حرمت حمکتهایی- البته ممکن است دلایل دیگر و بیشتری داشته باشد که به ذهن ما نیاید- به ذهن میآید که اشاره میکنیم:
اول: معمولا علت اصلی خودکشی ناامید شدن از رحمت خداست، و همانطور که میدانیم یاس و ناامید شدن از رحمت خداوند یکی از بزرگترین گناهان است که گاه در رتبه کفر و شرک قرار میگیرد.
در زندگی، انسان نباید هرگز از رحمت خداوند ناامید شده و در برابر مشکلات زندگی مانند بیماریها و سختیها شکست خورده و ناامید شد و با فریب شیطان دست به خودکشی بزند. تنها راه رهایی از بنبست و مشکلات زندگی، امید و توکل به خدا، دعا، توبه و توسل است
که موجب ممکن شدن همه ناممکنها میشود و راه خروج را بر انسان باز میکند. بنابراین کسی که خود کشی میکند به بنبست رسیده و اینکه دیگر هیچ کسی نمیتواند شرایط را تغییر دهد که با اعتقادات اسلامی سازگار نیست.
زیرا ما معتقدیم همه امور به دست خداست و او میتواند همه چیز را تغییر دهد. پس یکی از دلایل حرمت خودکشی، میتواند ناامیدی از رحمت و قدرت خدا باشد.
دوم: هر آنچه در جهان هستی وجود دارد از آن خداست، بنابراین در ملک الهی تنها با اجازه مالک میتوان تصرف کرد. انسان بدون رضایت خداوند اجازه تصرف در جان خود و خودکشی و نابودی خود را ندارد، جان انسان امانت الهی در دست اوست
لذا باید از این امانت به درستی پاسداری کند. خداوند متعال، انسان را آفرید تا در دنیا زندگی کند و در سایه پیروی از فرامین الهی و راهنماییهای پیامبران خدا به کمال رسیده و به نعمتهای جاویدان دست یابد.
پس ما مالک جان خود نیستیم تا هرگونه که خواستیم از آن استفاده کنیم یا نابود کنیم، بلکه امانت الهی است و تا زمانیکه خود او اراده کرده باید ادامه دهیم.
سوم: فردی که خودکشی میکند مانند کسی که دیگری را کشته، انسان و انسانیت در نظر او بیارزش شده است، به همین دلیل میان خودکشی یا کشتن دیگران، تفاوتی وجود ندارد و مانند کسی که شخصی را به قتل میرساند، مستحق عقوبت و عذاب میگردد.
بنابراین وقتی خود را میکشیم مانند این است که شخص دیگری را به قتل میرسانیم، پس حرام است و از گناهان کبیره.
چهارم: اگر خودکشی حرام نبود، بسیاری از انسانهای ضعیف، تا با سختی مواجه میشدند و احساس میکردند، دیگر ادامه حیات برای آنان مشکل است، دست به خودکشی زده و خود را نابود میکردند و این با حکمت الهی برای رشد دادن و به کمال رساندن انسانها منافات دارد.
منابع:
[۱]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۷، ص ۴۵.
[۲]. همان، ج۲، ص ۲۵۴.
اندیشه تشیع