کسی که گنجینههای آسمان و زمین به دست اوست، به تو اجازه خواستن، و اجازه دعا داده.
ضمانت کرده که خواهشهای تو را جواب میدهد
فرمان داده، که بخواهی تا بدهد.
پیِ مهرش باش تا به تو مهر بورزد.
بین تو و خودش، نگذاشته کسی حجاب و فاصله باشد.
وقتی بد میکنی، راه بازگشتت را نمیبندد.
در عذابت عجله نمیکند.
وقتی توبه میکنی و باز میگردی، سرزنشت نمیکند.
حتی اگر رسوایی حق توست، باز رسوایت نمیکند.
وقتی باز میگردی، سخت نمیگیرد و میپذیردت.
برایت درِ بازگشت را باز گذاشته است.
صدایش که میکنی، صدایت را میشنود.
در دل اگر با او نجوا کنی، نجوایت را میفهمد.
نیازت را میبری پیش او.
سفره دلت را پیش او وا میکنی.
از غم و غصههایت، به او شکایت میکنی.
برای گرفتاریهایت، از او چاره میخواهی.
چیزهایی از گنجینههای لطفش درخواست میکنی که هیچکس دیگر نمیتواند آنها را بدهد!
مثل طول عمرها، سلامتی بدنها و وسعت روزیها.
کلید همه گنجینههایش را گذاشت در دو دست تو
وقتی به تو اجازه دعا و خواهش داد.
حالا هر وقت بخواهی، با دعا درهای نعمتش را باز میکنی.
و انبوه مهر و لطفش را به روی خودت، سرازیر میکنی.
پس چیزی بخواه که زیباییاش برایت بماند و رنج و سختیاش از تو دور باشد...
نامه سیویکم| وصیتنامه حضرت امیر علیهالسلام به فرزند خلفش، حسن علیهالسلام