روزى مروان حَكَم ديد كه شخصى صورت خود را بر قبر پيامبر (صلي الله عليه وآله) گذاشته است، با شتاب سوى او آمد و گردن او را گرفته، از جاى بلند كرد و گفت: مىدانى چه مىكنى؟! منظور وى اين بود كه چرا به زيارت سنگ و كلوخ آمده اى! زائر كه ابو ايوب انصارى- از صحابه پيامبر (صلي الله عليه وآله)- بود گفت: آرى خوب مىدانم كه چه مىكنم! من هرگزبه زيارت سنگ نيامده ام، بلكه به زيارت خاتم انبياحضرت محمد (صلي الله عليه وآله) آمده ام .
از رسول للّه (صلي الله عليه وآله) شنيدم كه فرمود: «بر دين خدا گريه نكنيد اگر متولّيانش اهل بودند، و آنگاه كه نااهلان برآن حكم راندند، برايش بگرييد.»
جالب است كه اين حديث را حاكم و ذهبى هر دو صحيح مىدانند!
از اين رخداد تاريخى بهخوبى روشن مىشود كه ريشه اين تفكّر از بنىاميه و به خصوص مروان بن حكممي باشد؛اين همان ملعون ومردود دانسته شده توسط رسولاللّه است .
مستدرك حاكم، ج 4، ص 560