مدتهاست واشنگتن و پکن در حال یک رقابت نفسگیر با یکدیگرند. پرسش این است که کدامیک از این دو میتوانند بر دیگری فائق آید و سیمای قرن بیستویکم را شکل دهد؟
عصراسلام: امریکا در راه غرور و استثناگرایی شعار «امریکا اول» را میدهد و مهمترین مانع خود را چین میبیند که به کارخانۀ دنیا معروف شده است. کشور ما نیز از این درگیریها جدا نمانده و یکی از هدفهای تحریم حداکثری روی ایران و تحریم و کودتا در ونزوئلا این است که تولید نفت در این دو کشور به صفر رسیده و نه تنها با این فشارها و تضعیف اقتصاد، مردم ایران دست به شورش زده و ایران ونزویلایی شود، بلکه چین را هم از نفت این دو کشور محروم سازد. براساس مقاله «بازار جهانی نفت خام» مندرج در شماره ۱۱۹و مقاله «تحولات صنعت و بازار نفت و بازیگران جهانی» منتشر شده در شماره ۱۲۰ مجله، امریکا با افزایش تولید نفت شیل و گاز شیل توانسته با هژمونی نفتی خود این راه را تسهیل نماید. خواندن مقاله اوان اسنوس با برگردان آقای نوریزاده میتواند به ما کمک شایانی بکند. بنا بود این مقاله تحقیقی در شماره ۱۲۰ چشمانداز ایران منتشر شود که به دلیل محدودیت جا، در کانال نشریه در سه نوبت منتشر خواهد شد.
تقریباً مدت یک قرن است که ایالاتمتحده امریکا یگانه قدرت نظامی در بسیاری از نقاط جهان بهویژه در اقیانوس آرام بهشمار میرود اما چین این قدرت را به چالش کشیده است و دخالت و یا زورآزمایی امریکا در جهان را غیرقابلقبول میداند. رئیسجمهور چین در این مورد اظهار داشت: «این مردم آسیا هستند که میباید امور آسیا را حلوفصل کنند و امنیت آن را تأمین نمایند.»
هشت رئیسجمهور امریکا از نیکسون گرفته تا باراک اوباما استراتژی تعامل با چین را در سیاست خارجی خود اتخاذ کرده بودند، سیاستی که بر اساس آن تعامل با چین از نظر اقتصادی به نفع چین است و از نظر سیاسی این کشور را بهسوی لیبرالیسم سوق خواهد داد. بنابراین علیرغم سوءاستفاده آشکار چین در مداخله سایبری، دستکاری نرخ ارز، نقض حقوق مالکیت معنوی و «انتقال اجباری فناری»کاربرد این استراتژی بزرگترین رابطه تجاری در جهان را میان چین و امریکا ممکن ساخت.
در پایان سال ۲۰۱۹ هیئت حاکمه امریکا قراردادهایی با چین منعقد کرد اما هنوز سیاست خارجی امریکا یک سیاست ثابت استراتژیک در مقابل این کشور ارائه نداده است، اما در پشت پرده سروصداهایی جهت تصویب قوانین در زمینههای تجارت، ژئوپولیتک و فرهنگ با هدف رقابت با چین به گوش میرسد که این پرسش را در اذهان متبادر ساخته که با تصویب این قوانین آیا قرار است رقابت و جنگ سرد دیگری به راه افتد؟
رهبران دو کشور با سرسختی و شتابزدگی درحالیکه از اهداف طرف مقابل خود خیلی آگاهی ندارند عمل میکنند. امریکا از طرفی میخواهد ضمن حفظ قدرت و نفوذ خود در منطقه شرق آسیا تجارت با چین را به تعادل برساند و چین از طرف دیگر تلاش میکند که قدرت خود را تا شرق آسیا گسترش دهد.
حزب کمونیست چین همواره از مقابله با حریف گریزان است، اما به جای آن ترجیح میدهد پیرامون آن حماسهسرایی کند. شی جین پینک همواره بر موضوع «مبارزه» تأکید میکند و به همین دلیل تلویزیون دولتی چین فیلمهای جنگی دهه ۱۹۵۰ کره را به نمایش میگذارد، فیلمهایی که از اعتماد به نفس سربازان علیه جنگ با امریکاییها حکایت میکرد. حزب معتقد است که اگر شما یک قدم به عقب بردارید دشمن ده قدم جلو خواهد آمد و شما را شکست خواهد داد.
هکرهای چینی درواقع همان کاری را میکردند که ۱۶ سازمان و آژانس اطلاعاتی امریکا انجام میدهد. به این تفاوت که سازمانهای امریکایی برای نفوذ به سیستم رایانههای دولتهای خارجی تلاش میکنند حالآنکه هکرهای چینی برای کسب امتیاز و دسترسی به طرح و برنامه و یا سایر میانبردهای تجاری، شرکتهای خارجی را هک میکنند. برای مثال، در سال ۲۰۰۷ ارتش سایبری چین شرکت هوافضای لاکهید مارتین را هک کرد و توانست از این طریق دهها میلیون اسناد مربوط به گرانترین سیستم تسلیحاتی امریکا را سرقت کند.
اما باید توجه داشت که درگیری چین با غرب فراتر از هک کردن میباشد. چین که از شرایط و وضعیت خود بهعنوان یک کشور درحالتوسعه استفاده نموده بود، نهتنها بر سر راه رقبای خارجی خود موانع ایجاد کرد، بلکه شرکتهای امریکایی را وادار ساخت که چین را در تکنولوژی پیشرفتهشان سهیم سازند. شرکتهای امریکایی در واکنش به رفتار چین نظر خود را به یکباره تغییر دادند و از مدافعان سرسخت تجارت با چین به منتقدان شدید تبدیل شدند.
اگر امریکا با پیشرفتهای فنّاوری دیجیتالی چین رقابت نکند، صدای اعتراضی که همواره نسبت به کاربرد ضد اخلاقی چین از تکنولوژی ابراز میدارد را از دست میدهد. در سال ۲۰۱۷ چین با نصب فنّاوری دیجیتالی مداربسته بیسابقهای در مناطق مسلماننشین سین کیانگ، میلیونها مسلمان را از طریق دوربینهای تشخیص چهره، اثرانگشت، تلفن همراه، دادههای بیومتریک و برنامههای اجباری معاینات پزشکی و جمعآوری اطلاعات از مراکز آموزشی تحت نظارت و کنترل قرار داده است.
بدون تردید چین قصد ندارد که به شیوه اتحاد جماهیر شوروی دست به صدور ایدئولوژی خود بزند (صدور انقلاب) اما به جای آن میخواهد که ایدئولوژی خود را با واقعیات جهان امروزی تطابق دهد. درنتیجه خواستار سانسور برونمرزی است و افراد خارجی را وادار میسازد که محدودیت آزادی بیان را بپذیرند. برای مثال، سالها است که استودیوهای هالیوود پذیرفتهاند که برای پخش فیلمهای خود در چین به برش و یا سانسور فیلم دست زنند.
این روزها دانشجویان چینی همگی از رفتار خصومتآمیز امریکاییها نسبت به خود متحیر شدهاند؛ زیرا امریکا حداقل نیمی از دانشجویان و یا محققین چینی را به اتهام جاسوسی و یا سرقت تحقیقات علمی تحت پیگرد قانونی قرار داده است. در سال ۲۰۱۸ دولت امریکا به کلیه روسای دانشگاهها هشدار داد، جهت ممانعت از سرقت اسرار زیست پزشکی از سوی دانشجویان چینی مراقب باشند و نیز زمان ویزای آنها را در رشته فناوریهای پیشرفته کاهش دهند.
موضوعی که نزدیک بود چین و ایالاتمتحده امریکا را تا سرحد یک جنگ واقعی بکشاند موضوع منازعه آنان بر سر جزیره تایوان در سال ۱۹۹۶ بود. تایوان از سال ۱۹۴۹ در برابر سلطه و کنترل حزب کمونیست چین بر این جزایر مقاومت کرده است. در همین رابطه امریکا به تایوان قول داده است که در مقابل چین از این جزیره دفاع کند. در ماه مارس ۱۹۹۶ پکن از اینکه تایوان قرار است بهسوی استقلال خود حرکت کند به درون آبهای ساحلی این جزیره چند موشک بالستیک پرتاب کرد.
پس از آغاز جنگ تجاری در تابستان ۲۰۱۸ میان چین و امریکا بیشتر تحلیلگران آن را به عدم رضایت امریکا در پذیرش ظهور چین بهمثابه یک رقیب سرسخت در صحنه سیاسی جهان نسبت دادند. روزنامه خلق نوشت که هر کشور مهمی که میخواهد با امریکا در جهان به رقابت بپردازد این کشور تلاش خواهد که آن را مهار سازد.
با پایان سال ۲۰۱۹ نزدیک به دو سال است که شدت رویارویی چین و امریکا افزایش یافته است و روزبهروز این دو کشور از یکدیگر فاصله میگیرند، البته از نظر اقتصادی کمتر اما از نظر سیاسی و روانشناختی بیشتر. هر یک از طرفین بهنوعی سیاست «جنگ جنگ، گفتوگو گفتوگو» را دنبال میکنند سیاستی که جورج اورول پیشتر آن را سیاست «صلح مسلح» خوانده بود.
برای جلوگیری از یک فاجعه، رهبران چین و امریکا باید حقایقی را بپذیرند که تاکنون از پذیرفتن آن خودداری میکردند. چین باید تعدی ناشی از مناقصههای بیشازحد کنترل خود را بپذیرد و امریکا باید ضمن مطابقت دادن خود با چین، کالاهای ممتاز و استثنائیاش را با سودهای سرسامآور به چین عرضه نکند. در واشنگتن نظریهای غالب است که میگوید: رقابت «ما یا آنها». درصورتیکه در قرن ۲۱ واقعیت آن است که رقابت باید بر اساس «ما و آنها» استوار گردد. سادهنگری است که تصور شود میتوان چین را به عقب راند. اکنون روندی که در چین جریان دارد تلاش برای به چالش کشیدن دیدگاه اخلاقی و معنوی خود در مورد آینده است.
اِوان اسنوس
برگردان از ن. نوریزاده