صلاحالدین یوسف اَیّوبی با لقبهای ابوالمُظَفَّر و المَلِکُ الناصر(۱۱۳۷، تکریت – ۱۱۹۳، دمشق) که عموماً با ناموارهٔ صلاح الدّین شهرت دارد، بنیانگذار دولت ایّوبیان مصر و شام بود.
عصراسلام: او را از فرمانروایان بزرگ اسلامی در نیمهٔ دوم سدهٔ ششم هجری میدانند که صلیبیان را در نبرد حِطّین شکست داد و اورشلیم را در سال ۱۱۸۷ از آنان بازپس گرفت. در جنگ سوم صلیبی با ریچارد یکم شیردلصلح کرد؛ شش سال بعد در دمشق درگذشت و در مسجد جامع امویدفن شد
استیون رانسیمان (Steven Runciman)، پژوهشگر و تاریخنگار بریتانیایی، در کتاب شهیر «تاریخ جنگهای صلیبی» در مورد فتح بیتالمقدس توسط صلاح الدین، مینویسد:
«مردانِ پیروز، افرادی شریف و با مروت بودند. درست در همانجا که در هشتاد و هشت سال پیش فرنگان از دریای خون گذشتند، حتی یک خانه به یغما نرفت و به یک جاندار آسیب نرسید. به امر صلاح الدین، سربازان خیابانها و دروازهها را زیر نظر گرفتند و از هرگونه دستاندازی احتمالی به جان و مال مردم جلوگیری به عمل آوردند ... به زودی مردم به صورت دو رشتهی طولانی شهر را پشت سر نهادند.
یک گروه آنها که یا به دست خود یا از برکت تلاشهای بالیان، فدیهشان داده شده بود و آزاد بودند؛ و دیگر گروه آنها که از عهدهی پرداخت فدیه برنیامده و به اسارت میرفتند. حالِ اینان چنان رقتانگیز بود که [ملک] العادل به پیشگاه برادر شتافت و درخواست نمود تا به پاس خدمات وی هزار تن از اسیران را به او بخشد. صلاح الدین التماس برادر را برآورد و او بیدرنگ آزادشان کرد. بطریق هراکلیوس که برای تظاهر به نیکوکاری وسیلهای این همه ارزان پیدا کرده بود، درخواست کرد که تنی چند را نیز به او ببخشد. هفتصد تن دیگر به خاطر او و پانصد تن به احترام بالیان آزاد شدند. آنگاه صلاح الدین اعلام کرد که خود کلیهی بانوان و مردان سالخورده را خواهد بخشود.
بانوانی که فدیهشان داده شده بود، با دیدگان گریان به پیشگاه شاه آمدند و گفتند که بیشوهر و برادر کجا میتوان رفت -چون همه یا کشته یا اسیر شده بودند- صلاح الدین قول داد همهی شوهران اسیر را آزاد گذارد و از خزانهی خاص خویش به هر زن بیوه و کودک یتیم فراخور شأنی که داشت هدیهای عطا کرد. مهربانی و شفقت این مرد درست نقطهی مقابل نامردهایی بود که از نخستین مجاهدان فاتح صلیب سرزد.» [۱]
جان دونپورت (John Davenport)، نویسنده و پژوهشگر انگلیسی، در کتاب «صلاح الدین» میگوید:
«مسلمانان شهر را به زور تصرف کردند اکنون بنابر سنت جنگی آن زمان اجازه داشتند شهر را غارت کنند. اما صلاح الدین مردانش را از غارت و کشتار بازداشت. او میخواست جلو کینهورزی بیشتر را بگیرد و کشتار او موجب انتقام و کشتار دیگری در آینده نشود، تصرف مسالمتآمیز شهر موجب روییدن تخم کینه در آینده نمیشد. کشتار خلاف طبیعت او بود. اگر دستور کشتار میداد به دلیل جلوگیری از حملات مسیحیان بود و از آن لذت نمیبرد. قلب او از کشتار به درد میآمد. کشتن مردم بیگناه، خلاف دستورات دینی بود.
حالا او بیت المقدس را با زور تصرف کرده بود و تا حدی میتوانست شفقت نشان دهد که به اعتبارش خدشهای وارد نیاید. سرداران و سربازانش در طلب انتقام بودند. میباید مکافاتی برای مسیحیان و پاداشی برای سپاهیانش در نظر گیرد. او به سرعت تصمیم گرفت و به تصمیمی رسید که سپاهیانش را خشنود کرد.
او فدیهای برای اهالی شهر معین کرد که متغیر بود. ثروتمندان میباید باج بیشتری بدهند و کسانی که درآمد کمتری داشتند، کمتر. بیوه زنان و اطفال یتیم هم معاف بودند. کسانی که پول بیشتری داشتند میتوانستند بیشتر بدهند و آزاد بودند تا شهر را ترک کنند. اما اگر کسی حاضر به پرداخت فدیه نمیشد، به زنجیر کشیده میشد و مانند بردگان با او رفتار میشد ...
رهبران سیاسی و مذهبی مسیحیان از کرامت او سوءاستفاده کردند و خزانههای شهر را خالی و در جایی نامعلوم پنهان کرده بودند و در این حال پولی وجود نداشت تا فدیهی مردم شهر پرداخت شود. کلیسا ثروتمند بود و مردم عادی هیچ نداشتند ... او دلش برای خانوادهی سربازانی که در جنگ کشته شده و بی سرپرست مانده بودند میسوخت. پس دستور داد از آنها فدیه گرفته نشود و در عوض از آنها دستگیری کنند. قرآن به پیروان خود دستور داده که عهد و پیمان خود را مشکنید. و سلطان مردی بود که به عهد خود پایبند بود. او برای سرداران خود شرح داد که به پیمانی که بسته پایبند است تا آنها مؤمنان را به عهد شکنی متهم نکنند.» [۲]
ویل دورانت (Will Durant)، تاریخنگار آمریکایی، در «تاریخ تمدن» مینویسد:
«اسیران حدود ۶۰،۰۰۰ (شصت هزار) مرد، زن و کودک بودند که بخشی از آنان را برادر صلاح الدین در راه خدا آزاد کرد و بخشی دیگر نیز در قبال فدیه از مسیحیان آزاد شدند و حدود ۱۵،۰۰۰ (پانزده هزار) نفر از اسیران بدون فدیه ماندند و به غلامی در آمدند. در میان جماعتی که با دادن فدیه آزاد شدند، زنان و دختران اشرافی بودند که به قتل رسیده یا در حطین اسیر شده بودند. صلاح الدین که در برابر گریه این قبیل زنان به رقت در آمده بود، شوهران و پدرانی (از جملهگی شاه اورشلیم) را که در چنگ مسلمانان اسیر بودند آزاد کرد.
ارنول، مباشر بالیان نقل میکند که «صلاح الدین به زنان و دوشیزگانی که شوهران و پدرانشان جان سپرده بودند از خزینه خویش آنقدر مال بخشید که حمد خدا را گفتند و در سایر اقالیم، به هرجا رفتند محبت و احترامی که صلاح الدین در حق آنها کرده بود ورد زبانشان بود.» [۳]
پینوشتها:
[۱] تاریخ جنگهای صلیبی، استیون رانسیمان، مترجم: منوچهر کاشف، (تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، ۱۳۸۴)، ج۱، ص۵۴۵.
[۲] صلاح الدین فاتح جنگهای صلیبی، جان دون پورت، مترجم: رضا جولانی، (تهران: انتشارات جویا، چاپ اول، ۱۳۹۰)، صص ۷۱-۷۰.
[۳] تاریخ تمدن، ویل دورانت، ترجمه: احمد آرام و دیگران، (تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، ۱۳۳۷)، ج۴، ص۸۱.
کانال رد شبهات ملحدین