مهدی نصیری این روزها با انتشار کتاب «عصر حیرت» و طرح ابعاد مختلف عدم امکان تحقق تمدن تراز اسلامی در عصر غیبت، نقل محافل حوزوی و دانشگاهی شده است.
عصراسلام: آنچه که موجب توجه بیشتر به نظریه عصر حیرت شده، سیر تطور آرا و افکار نصیری است که پس از یک دوره طولانی اندیشه و عمل در عرصه مشهورات، مشاهده تنگناها و بنبستها و فاصله بسیار بین آنچه وعده داده و آنچه محقق شده، حاصل شد.
▪️نصیری پیش از این روزنامهنگار بود. فعالیت حرفهای را در کیهان شروع کرد و پس از چندی مدیر مسئول آن شد و در فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اوایل دهه ۷۰ که اوج تقابل جریان روشنفکری و نیروهای انقلابی بود، در آن قلم میزد. در خاطراتش بارها از تمجید و تحسینهای رهبر انقلاب از عملکردش در کیهان یاد کرده است.
پس از مدتی از روزنامه جدا شد و هفتهنامهای تأسیس کرد تا به گفته خودش بتواند با دقت و تأمل بیشتری به مسائل بپردازد و از آن شتاب کار روزنامهنگاری فاصله بگیرد. گزارشهای تحقیقی نصیری در نشریه «صبح» و افشای مفاسد اقتصادی در اوایل دهه ۷۰ دوران جدیدی را برای او رقم زد. نصیری میگوید ما در نشریه، گزارش فساد فلان وزارتخانه را منتشر کردیم، بعد از ما شکایت کردند و دادگاه به نفع ما حکم داد، اما شاهد بودیم که هیچ برخوردی با آن وزیر صورت نگرفت.
▪️مواجهههای مکرر و از نزدیک با مسائل اصلی کشور، عدم حصول نتایج مورد نظر، ناکامی مطالبهگریها و ناکارآمدی ساختارها، او را رهسپار قم کرد تا بنیادیتر به ریشهیابی مسائل بپردازد که چرا آنچه که تصور و وعده داده میشد که با وقوع انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی محقق خواهد شد، نشد!
▪️این شرح حال کوتاه از سرگذشت نصیری، از این باب اهمیت دارد که نمیتوان به راحتی با زدن برچسبهای معمول او را به ضدیت با انقلاب و ... متهم و به تبع آن، وی را طرد کرد تا صدایی از او شنیده نشود. او در مقام نظر، و پس از سالها تحقیق و تدبر در علوم دینی به نتایجی رسیده است که با مشهورات فعلی که از آنها با عنوان گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام ناب یاد میشود، تفاوت دارد.
▪️دال مرکزی مدعای نصیری این است که در عصر غیبت به دلیل عدم دسترسی به امام معصوم و بهرهمندی از فیوضات ایشان، امکان رسیدن به تمدن تراز اسلامی وجود ندارد. این عدم دسترسی به امام در کنار سیطره مدرنیته اساسا فضایی را ایجاد کرده است که بسیاری از آنچه به عنوان احکام اسلامی از آن یاد میشود محل تردید است. یک مورد آن اختلاف فتاوایی است که مراجع تقلید در مسائل مختلف با هم دارند. او تأکید میکند که البته این بدین معنا نیست که نباید در عصر غیبت به سمت تشکیل حکومت اسلامی رفت یا به دلیل عدم دسترسی به امام، مردم در ضلالت و گمراهی کامل به سر میبرند، بلکه باید با نگاه روشن و دقیق به صورت مسئله نگاه کرد و با آگاهی با مسائل موجود مواجه شد، اینکه ما قرار نیست تمدان تراز اسلامی به وجود بیاوریم، بلکه با لوازم موجود نهایتا بتوانیم به حد محدودی از آن (زیر پنجاه درصد به تعبیری) برسیم. همین موجب میشود تا اولا اهداف واقعبینانهتری را برای جامعه ترسیم کنیم و ثانیا در صورت نرسیدن به آنچه که از اجرای احکام اسلامی وعده داده شده است، دچار سرخوردگی نشویم.
▪️نصیری نقطه آغاز دیدگاه خود را نقد این اندیشه بیان میکند که برای تحقق حکومت، جامعه و تمدن تراز دین، تفاوت چندانی بین وضعیت حضور انبیا و امام معصوم (علیهم السلام) و عدم حضور آنان وجود ندارد و در عصر غیبت در صورت قبضه قدرت سیاسی از سوی فقها، آنان از عهده این مطلب در حد قابل قبولی برمیآیند. او گذشت چهل سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی و مواجهه با تنگناها و ناکامیهای فراوان و کسب تجربهها و دستاوردها را دلیل محکمی برای نقد و پرسش از این اندیشه بیان میکند.
▪️او در این کتاب با استناد به آیات، روایات، نظرات فقها و اندیشمندان بزرگ اسلامی در ادوار مختلف بیان میکند که حضور مبسوطالید امام معصوم، همراه با حاکمیت بدون مانع و همراه با اقبال مردمی شرط اساسی تحقق تمدن تراز اسلامی است. از واقعه سقیفه و پس از آن عاشورا به عنوان انحرافات بزرگی در جامعه اسلامی پس از پیامبر اکرم (ص) یاد میکند که امر هدایت را با مشکلات و نقصان جدی مواجه کرده است که جز با ظهور امام این مشکلات مرتفع نمیشود. به کارکرد فقه و فقها در عصر غیبت میپردازد و این مدعا را که در صورت اجماع فقها بر حکمی هر چند اگر نادرست باشد طبق قاعده لطف مورد تأیید شارع مقدس خواهد گرفت، رد و در جمعبندی نهایی نتایجی را که حاصل از نگاه کلامی عصر حیرت است در چهار محور سیاسی، اجتماعی، فقهی و معرفتی بیان می کند.
کانال سیاهه