الآن یک از سؤالاتی که از من پرسیده میشود این است که آیا استادی را نمی شناسید؟ این سؤالات خوب هستند ولی برای بعضی افراد خیلی زود است.
عصراسلام: خواهران، برادران، امام سیّد السّاجدین (ع) فرمودهاند: «هَلَکَ مَنْ لَیْسَ لَهُ حَکِیمٌ یُرْشِدُهُ» هلاک شد کسی که حکیمی بالای سر او نبود که او را ارشاد کند. اگر حکیمی پیدا کردید که ارشاد میکند قدر بدانید. بین مبتدا و خبر او صحبت نکنید. بعضی از این جوان ها حتّی اجازه نمیدهند جمله کامل بشود. اگر حکیمی بخواهد چیزی بگوید؛ میگوید من برای موعظه نیامدهام!!! بسیار خوب، برو کمی تخمه بیار با هم بشکنیم!
بسیاری اوقات بنده در قم، در مشهد، تبریز، اصفهان، میآیند و میپرسند: آیا شما استادی می شناسید؟ میگویم: نه، دروغ که نیست، استاد از کجا بیاورم؟ میگویند خبرنگاری به شهری رفت و پرسید: شهر شما آثار باستانی ندارد؟ گفته بود: خیر، ولی قرار است بسازند. استاد اینطور نیست که او را در خم رنگرزی بیندازیم و بعد استاد بشود. ذرّات عالم دست به دست میدهند یک سیّد العلماء قاضی تبریزی درست میشود.
برای شما گفتم به یقینیات عمل کنید. شما از یقینیات شروع کنید. عزیزان، خواهران، برادران، تو میدانی غضب بد است؟ چرا در خانه غضبناک هستی؟ چرا شام و نهار را به کام خانواده تلخ میکنی؟ شام و نهار همسر و فرزند را به کام آنها تلخ کرده و در را بسته و به مسجد آمده و به من میگوید: استاد سراغ نداری؟! این قضیه خیلی بی معنی است. بعضی افراد نامه می نویسند: (قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن) مرحله کجا بود؟ تو خضر را میخواهی چه کار کنی؟! فعلاً برو شیطان را از خانهی خود بیرون کن. تو مجسّمهی غضب هستی، تو از خدا دور شدهای، [دنبال استاد میگردی؟!]
آیت الله فاطمی نیا