جامعه، وقتی میتواند مسألهای را اجبار و قانون کند که مقبولیت اکثریت مردم را لحاظ کرده باشد. در واقع زمانی شریعت تبدیل به قانون و اجبار میشود که جامعه، قانون الهی را به میثاق اجتماعی تبدیل کرده باشد!
جامعه، وقتی میتواند مسألهای را اجبار و قانون کند که مقبولیت اکثریت مردم را لحاظ کرده باشد. در واقع زمانی شریعت تبدیل به قانون و اجبار میشود که جامعه، قانون الهی را به میثاق اجتماعی تبدیل کرده باشد!
به عنوان مثال:
اگر اکثر مردم یک جامعه(مثلا 80%) خواستار نگاهی غیر از شرع باشند، پیداست که پیشنهاد شرع، قابلیت تبدیل شدن به قانون و اجبار را ندارد!
علامه طباطبایی معتقد بود که زمانی باید بگوییم فلان امر حرام است که مردم آمادگی ایمانی انجام آن حکم را داشته باشند. یعنی میان گفتن آن حکم و استطاعت انجام آن از سوی مردم، فاصلهای نباشد.
ایشان می فرمایند: «حکمت نزول تدریجی و تفریق قرآن، مقارن شدن علم و عمل به قرآن و تمامیت یافتن استعداد مردم در تلقی آن است و برای اینکه طبع بشر از گرفتن معارف و احکام آن زده نشود.»(ذیل آیه۱۰۶، سوره اسرا)
ضمنا أمر و نهی قبل از تعلیم و تعلّم، محبّت سوز و روی مخ مردم راه رفتن است که موجب نفاق و دورویی میشود!
شهید بهشتی میفرماید: فرزندانتان را آدم بار بیاورید؛ آدم یعنی انسان آزاد و آگاه! آزادی و قدرت انتخاب را نباید از انسان گرفت تا مبادا انسانیّتش مخدوش گردد!
به گفته یکی از فضلای قم:
۱. حکم پوشش بانوان در همان آغاز بعثت اعلام نشد. سیزده سال تلاش فکری و فرهنگی در مکه و چند سال زمینهسازی تربیتی در مدینه لازم بود تا این قانون به احکام اسلامی راه یابد. جالب اینجاست که قرآن در هنگام اعلام وجوب حجاب، حکمت آن را «شناخته شدن زنان باایمان» و درنتیجه، «آسودگی و آزار ندیدن» آنان اعلام میکند و نه حفظ یا گسترش عفاف و حیا.
۲. اکنون پس از حدود چهل سال حجاب اجباری در ایران، بهتر از هر زمان دیگر میتوان این نکته را درک کرد که تحمیل پوشش و ظواهر، اگر عفت و حیا و ایمان مردم را کاهش ندهد، آن را افزایش نخواهد داد و تنها راه، همان است که پیامبر خدا پیمود:
ترویج خداباوری و گسترش کرامت و اخلاق انسانی. وقتی این بذر در جانها به شکوفایی رسید، قطعاً ثمرات و نشانههایش در حفظ حجاب و پایبندی به ظواهر نیز آشکار خواهد شد.
در نتیجه:
یک جامعه عقلایی، برای کسب رضایت عمومی، می بایست آنقدر جلو رود که قانون الهی تبدیل به یک میثاق اجتماعی گردد. باید همچون پیامبر روی مخ مردم کار کرد، اما ما روی مخ مردم گاهی راه میرویم!