در هر فیلم و سریالی، وقتی یک روحانی به نمایش گذاشته میشود، آدم از خود میپرسد این روحانیون مال کدام سیاره هستند؟
چراکه غالبا نه سبک زندگی و رفتاری آنان شبیه روحانیون است، نه فکر و نظرشان!
امشب بخش مهمی از سریال ستایش 3، حول این ماجرا میچرخید که مادری مومن و مسجدی، کشف کرده که پسرش(مردی مجرد و میانسال) نقاشی زن بیوهای(ستایش) را(که خود همین مادر قبلا به عنوان آشپز به مسجد معرفی کرده) کشیده است و بعد به آن زن توپیده و تحقیرش کرده است، چراکه یقین دارد که پسرش توان نقاشی پرتره ستایش را بدون حضور مدل نداشته، پس او حتما بیشرمانه در خلوت، به خانه پسرش آمده. پسرش هم که با شکوه بعدی آن زن از کار مادر خود خبردار شده، از مادر قهر کرده و منزل را ترک کرده است.
حالا مادر به این نتیجه رسیده که باید آبروی دختر پررو را ببرد! پس سراغ روحانی مسجد میرود و ماجرا را با نشان دادن نقاشی پسرش بازگو میکند و میگوید که به خاطر معرفی این زن به مسجد روسیاه است!
روحانی مسجد هم میگوید انشاالله که... و زن حرفش را قطع میکند و پشت هم دلیل میچیند که زن گناهکار است. آخوند ساده هم از جایش برخاسته و مثلا با حالتی شوکهشده مرتب سبحانالله میگوید و اعوذ بالله من الشیطان الرجیم تحویل زن میدهد و میگوید چی بگم والا!
بعد زن بیوهی بیگناه را به دفتر کارش میخواند و با ابروان درهم کشیده، میگوید سفارشهای فعلی او را لغو کرده و به آشپز و خدمه دیگری سپرده است و ادامه همکاری او هم با آشپزخانه معلق است تا برایش روشن شود ماجرا چیست!
بخش زیادی از مردم، به دلایل اخلاقی، فرهنگی و احساس قرابت با آثار بومی و از همه مهمتر نبودن رقیب برای صدا و سیما، ترجیح میدهند که سریالهای وطنی را ببینند و حتی اگر اثر تولیدی کمی جذاب باشد با شوق بسیار پای تماشای آن مینشینند، اما شوربختانه سفارشدهندگان، ظاهرا اهمیتی برای بزنگاههای اخلاقی و آموزشی این آثار، قائل نیستند.
به نویسنده این متن باید یاد داد که کل جلسه این خانم با روحانی مسجد، "جلسه گناه کبیره" بود.
اگر این خانم به درستی این مطالب را برای آخوند مسجد بیان کرده بود، مبتلا به غیبت شده بود.( إفشاءُ سِرِّ أخیک) که پلیدی، قبح و گناه آن در دین ما بدتر از هفتاد بار عمل کثیف و حقیرِ زنا است و جالب اینجاست که گناه شنونده آن بیشتر از گوینده آن روایت شده است.
اما اگر حتی کمی خلاف واقع، قاطی و کنار مطلبش بود، میشد تهمت و اهانت به حریم مومن. چیزی که در دین ما از تخریب کردن خانه کعبه گناه سنگینتری دارد.
امام صادق علیهالسلام فرمود: هر كس درباره مومن آنچه را دیدگانش دیده و گوشهایش شنیده بگوید از كسانی است كه خداوند عزوجل دربارهشان فرموده است: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ.
ایشان در جای دیگر فرموده است که: رسوا کردن مومن برای خوار کردن او ... ، خروج از ولایت خدا و داخل شدن به ولایت شیطان است درحالیکه شیطان هم او را به ولایت خود نمیپذیرد!.
حالا آخوند فیلم ما نشسته است و با خونسردی تا ته قصه این خانم، در بیآبرو کردن یک زن لااقل، "ظاهرالصلاح" را گوش میکند. در این موارد چیزی به اسم ظن(احتمال بالای پنجاه درصد) هیچ ارزشی برای قضاوت ندارد و بایستی شدیدا نهی شود که در این فیلم نمیشود. و این فرد به هیچ وجه به این خانم تأکید نمیکند و هشدار نمیدهد که با این طرز افشا کردن، از ولایت خدا خارج میشود.
در ادامه این روحانی بر فرض گناهکار بودن این زن(آن هم روبروی نامحرم نشستن و مدل شدن! نه اصرار به "فسق علنی" و ارتکاب گناه "حقالناس") با چه مجوزی سفارش قبلی کاری وی را لغو میکند؟
این روحانی به چه دلیل به خود حق داده است که قبل از اطمینان از این واقعه، برای این خانم ابرو در هم بکشد و حتی کار وی را معلق کند؟
بر فرض ارتکاب گناه، مگر میشود در حال و آینده به خاطر گناه قبلی به گناهکار بودن فرد یقین داشت ؟ ممکن نیست توبه کرده باشد؟
اگر صدا و سیما بلد نیست کارکرد واقعی یک روحانی را به نمایش بگذارد، تیشه به ریشه این نهاد نزند.
کار یک روحانی، جامعهسازی بر اساس دستورات دینی و عقلی است، نه یک مددکار بیسواد مهربان!
روح الله جلالی