این واقعیت که اضطراب در صدد بدل شدن به ترس است ، تلاش درمانگر را برای شناسایی سرچشمه ی اصلی اضطراب نقش برآب می کند.
اضطراب مرگ به ندرت خود را به شکل اصلی اش در کار بالینی می نمایاند. مانند اکسیژنِ تازه آزاد شده از یک ترکیب شیمیایی، به سرعت به وضعیتی دیگر بدل می شود. کودک برای خنثی سازی اضطراب مرگ ، ساز و کار هایی حفاظتی پدید می آورد که مبتنی بر انکارند و پس از عبور از چندین مرحله ، در نهایت مجموعه ی پیچیده ای از عملکرد های روانی را می سازند که اضطراب برهنه ی مرگ را واپس می راند و آن را در زیر لایهی عملکردهای دفاعی نظیر جابهجایی، والایش و تبدیل مدفون می سازد.
گاهی برخی تجربیات تکان دهنده ی زندگی پرده ی دفاع ها را می درد و شکافی پدید می آورد که اجازه می دهد اضطراب خالص مرگ به درون خودآگاه فوران کند. با وجود این ، من ناخودآگاه شکاف را به سرعت ترمیم می کند و ماهیت اضطراب ، دوباره پنهان می شود.
روان درمانی اگزیستانسیال
اروین د یالوم
سپیده حبیب