روشنفکران دینی «بهصورت سنتی و شریعتی کلمه دیندار نیستند». این سخنی است که باید گفته شود و کتمان نشود.
من «اسلام خود و خدای خود و پیامبر خود را دارم». من جزو مسلمانان هستم. ولی در پارهای از سخنان من چیزهایی یافت میشود که با «تشیع ارتدوکس» و با «اسلام ارتدوکس» تفاوت دارد. و باکی نیست. نباید قیاس گرفت دیندار بودن روشنفکران دینی را از دیندار بودن روحانیان. فقها، عالمان دینداری معیشتاندیشاند. «روحانیت معیشتاندیش یک کارخانه دینیست که تمام محصولاتش کما بیش مانند هماند». اما در عالم روشنفکری، در عالم فلسفه و در عالم عرفان، «تولید انبوه کارخانهای نداریم».
درعین حال نام اسلام بر همه صادق است مادامیکه همه «رجوع به کتاب و سنت» میکنند. کار روشنفکر دینی «تحلیل و خرافهزدایی و آفتکشی و دیالوگ با عقل مدرن و گشودن فضای عقلی و اجتماعی برای ایمان آزاد و محققانه و معرفتشناسی و پدیدارشناسی دین» است.
روشنفکران دینی به دلیل تکیهای که بر «عقلانیت» و بر «تجربه دینی» دارند به «نقد پیامبر و حتی نقد قرآن» نیز میپردازند.
تنها وقت بحرانهاست که مبانی هم مشمول نقد میشود و پارادایمی فرومیریزد و پارادایم تازهای میروید. بلی نقد مبانی همیشه خوبست، اما واقعیت این است که ضرورتش در مواقع بحران احساس میشود. از قضا از نظر من، امروز «دوران بحران دینی» است و روشنفکران دینی درست در همین بحرانها زاده و ظاهر میشوند. در علم و عالمان دین بحرانی رخ نداده و احتمالا هیچ بحرانی هم رخ نخواهد داد. اگر یک روحانی دچار بحران بشود، یا بیدین میشود یا روشنفکر دینی. روشنفکران دینی کسانی هستند که بحران اندیشه دینی در دوران معاصر را به خوبی درک کردهاند و به همین سبب «نگاه انتقادی به مبانی» دارند. و لذا «دینداریشان مینیمال یا حداقلی» است؛ یعنی تا میتوانند، از چیزهایی که غیرقابل دفاع است میکاهند تا به آن حداقلی که قابل دفاع است برسند و آن را نگاه دارند. به این معناست که «ما هم به قرآن نگاه نقدی داریم و هم به پیامبر». یعنی ما پرونده اینها را نبستهایم.
بدین معنا که اگر روزی روزگاری به حادثهای، نکتهای و انتقادی برخورد کنیم که اندیشهی پیشین ما را رخنهدار کند، آنگاه ما نگاهمان را تازه خواهیم کرد. البته ما عین این انصاف و شجاعت را از روشنفکران غیردیندار هم میخواهیم. روشنفکران غیردیندار نیز به نظر میرسد حاضر نیستند در مبانی غیردینیشان تجدید نظر بکنند. گویی برای آنها یک بار و برای همیشه اثبات شده است که دین امری غیرواقعی و خرافی است و مهر بطلان ابدی بر پیشانی آن خورده است.
عبدالکریم سروش، گفتگو با سایت «زیتون»، بهمن ۱۳۹۴.