واژهی «اُمّی» را معمولاً درس نخوانده معنا میکنند.
واژهی «اُمّی» را معمولاً درس نخوانده معنا میکنند.
در قرآن، «امی» نقطهی مقابل «اهل کتاب» قرار گرفته است، یعنی قرآن، مشرکین را «امی» میگوید.
«فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ أَ أَسْلَمْتُم»
منظور قرآن از «اهل کتاب» چیست، کدام کتاب مد نظر است؟ تورات و انجیل و کتب وحیانی؛
بنابراین ترجمهی «امی» به بیسواد صحیح نیست. «امی» یعنی کسی که اهل وحی نیست.
وقتی «امی» را بیسواد معنا میکنیم، میگوییم ما که الحمدلله با سوادیم، قرآن هم که برای «امیین» آمده؛ پس برای ما نیامده!
امی از دید قرآن کسی است که اهل وحی نیست، اهل همین چرت و پرتهای غیر وحیانی است، کتاب به او داده نشده؛
از دید قرآن چنین انسانی بی سواد است، حتی اگر مدرک دکتری هم داشته باشد.
وقتی شخصی اهل عمل به وحی و اعتقاد به وحی نباشد، از نظر قرآن بیسواد است.
«هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ - وَ آخَرينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ»
پیامبر برای یک سری امی -اعم از اینکه در زمان خود پیامبر بوده باشند یا بعدها بیایند- مبعوث شده. یعنی ما برای پیغمبر به منزلهی امی هستیم. او آمده که به ما وحی بیاموزد تا باسواد شویم.