«وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ»
با صوری که حضرت اسرافیل میدمد، همه مدهوش میشوند، مگر کسانی که خدا بخواهد! اینها چه کسانی هستند؟ افرادی هستند که اصلاً نفخۀ صور به اینها نمیرسد. اینها از حضرت اسرافیل هم بالاتر هستند! مدهوشی به اینها نمیرسد. صور دمیده میشود و اینها همچنان هوشیار هستند. این هوشیاری را از همین عالم کسب کردند.
اگر آدم هیچ وقت مغلوب غریزه نشود و حواسش پرت نشود و همیشه هوشیار باشد و آن طور که باید هوشیاری را کسب کند، در آنجا هم هوشیار است. اصلاً سجدۀ فرشتگان به آدم به خاطر همین هوشیاری بود. آدم از تعلیم اسماء به یک علم و هوشیاری رسیده بود که تمام فرشتگان به او سجده کردند.
اسم دیگر هوشیاری تقواست. مثلاً من همیشه حواسم هست که غیبت نکنم. شخص اینقدر هوشیار است که یک دهم ثانیه هم به حرام نگاه نمیکند. اگر این هوشیاری را تمرین کنیم، اصلاً دم نفخۀ صور هم به ما نمیخورد و در همین دنیا به یک حیات میرسیم. حیات یعنی هوشیاری.